2300 روزگی ات مبارک!
- ۹ نظر
- ۲۱ تیر ۰۰ ، ۰۸:۵۴
اگر نمی گویید دارم شلوغش می کنم باید بگویم کم کم می خواهم سرم را بکوبم به دیوااااااااار. چرا؟ بخاطر ترکیب سمی بیحالی + خانه نشینی + امتحانات و دلتنگی برای کسی که حتی نمی دانم کیست، کجاست و چه کار می کند.
به نظر من اگر دو نفر با هم خیلی تفاوت دارند، این تفاوت تنها در صورتی مشکلات «زیادی» ایجاد نمی کند که برای هر دو طرف جذاب جلوه کند، وگرنه توی ذوق می زند. مثلا بار ها دیده ام شخص شوخ و بامزه ای که همسرش به نسبت خودش جدی تر است. اگر این جدیت و شوخ بودن برای هر دو طرف جذاب باشد که خیلی هم عالی، اگر نه این تفاوت بیش از حد باعث مشکلات عدیده ای خواهد شد. عنوان را بزنم نصیحت های خانم سایه ۳ یا زود است؟
علوی نژاد برای امتحانش چند تا سوال داده و تا ۱۲ شب فردا هم برای نوشتنشان وقت داده و اجازه هیچ جواب تایپی ای هم نداریم و همه باید دست نویس باشد. طبق اظهارات دوستان، جواب سوالات انقدر زیاد بوده که اسماعیلی ساعت ۱۰ امشب اذعان داشت دست هایش کنده شده و افتاده و مادرش آن ها را در آب یخ قرار داده تا بتواند بقیه سوالات را بنویسد. زیبا نیست؟
از لحاظ روحی دلم می خواهد بروم یزد، در خانه های قدیمی اش سکونت داشته باشم و شب جایم را در حیاط بیندازم و ستاره ها را ببینم و نسیم خنک شبانه را بین موهایم احساس کنم اما در تهران خاک بر سر گیر افتاده ام و اگر بتوانم فرد رو به رویی ام را بخاطر آلودگی [و قرنطینه نبودن!!] ببینم هنر کرده ام.
«بی هوا، بدون مقصد، سمتِ طوفان تو میرم..»
من اگر وبلاگی را دوست داشته باشم، فارغ از اینکه آن وبلاگ مرا دنبال کرده یا نه، دنبالش می کنم. و چنین چیزی را برای خودم نیز می پسندم. فلذا آن جمله ای که سمت راست نوشتم بی تعارف است. تقریبا از روشن شدن ستاره ی تمام وبلاگ هایی که دنبال می کنم ذوق می کنم. این ذوق را با تعارف بازی بر هم نمی زنم. شما هم یک دور دنبال شده هایتان را پاکسازی کنید. زندگی زیبا تر می شود.
این یک هفته قرنطینه چرا تمام نمی شود؟ البته یک هفته که نه، تا چهارشنبه تمام است اما باید دوباره برویم تست بدهیم. کاش تمام شود. عذرخواهی می کنم که دهن این وبلاگ را با کرونا سرویس کردم ولی اولا این بیماری خیلی چیز کوفتی ای ست چون هر روز یک حربه ی جدید از خودش رو می کند - مثلا الان دو سه روز است من خیلی بی حالم، یعنی روی پاهایم نمی توانم بایستم، حس می کنم تمام استخوان هایم تو خالی اند! - و دوما کار های عجیب و غریبی با اعصاب و حوصله آدم می کند به طوری که حتی زود خوابیدن دیشب هم باعث نشد بی حوصلگی ام رفع و رجوع شود. فکر کنم کرونا روی توانایی نوشتنم هم تاثیر گذاشته. این حجم از نوشتن و پاک کردن بی سابقه ست.