پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

این وبلاگ، ادامه ی چهارسال نوشتن در وبلاگ ایهام است. شهریور 94 اولین نوشته را منتشر کرده ام و حال 7 سال از آن روز ها می گذرد.
•اینجا خبر خاصی نیست. برای دنبال شدن، دنبال نفرمایید.

مونث.
همسر ِ آقای همسایه.
دانشجو.
پشتیبان پیش دانشگاهی.
معلم دانش آموزان فلک زده دهم و یازدهم انسانی.
از عشّاق ریاضیات، زبان و بستنی توت فرنگی.
مسئول پاک کردن تخته در سال ۱۳۹۵.
خواهری دلسوز و دوستی فداکار.
متولد نشدن در دهه ۸۰ را از بیخ گوشم رد کرده ام.
فراری از درس تاریخ در تمام سال های تحصیل.
بُردگیمر نیستم ولی بردگیمر ها را دوست دارم.
کسب نمره ۱۲ در درس دانش خانواده.
ظاهراً وبلاگ نویس.
متخصص گُندگی کردن در رزومه ها.
وکیل مدافع حقوق خورشت کرفس.
دارای مشکلات عدیده، ندیده، پریده.
مبتلا به سریال Brooklyn99.
متولد رُند ترین سال میلادی در ۲۰۰۰ سال اخیر.
از همونا که میگن هیچی نخوندیم ولی ۲۰ میشن.
دوست دارِ مرغ سوخاری، سالاد شیرازی و ذرت مکزیکی.
صاحب کانال تلگرامی «باشه ولی زول‌بیا».
مدافع حقوق کلمه «بذار» و حساس به نوشتن آن با «ز»
پشتیبانِ مذکورِ پشتِ خط تلفن در تبلیغ «کوشا جان! پشتیبانت»
میان گَرا ی رو به بالا.
منتقد سفت و سخت تست MBTI.
از همونا که دامن کشان می رن.
بلوط سابق.