رسم و رسوم
به رسم ریحانه برای هاشم در رویای نیمه شب،
به رسم دریا برای یونس در ارتداد،
به رسم گل های بابونه در نخل و نارنج،
روزی برایت خواهم نوشت.
- ۰ نظر
- ۱۵ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۵:۵۶
به رسم ریحانه برای هاشم در رویای نیمه شب،
به رسم دریا برای یونس در ارتداد،
به رسم گل های بابونه در نخل و نارنج،
روزی برایت خواهم نوشت.
بعد اینکه پیام دادم زنگ زدند. ده دقیقه ای صحبت کردیم، پیشنهاد دادند دو ماه صبر کنم اما به نظرم نه درست بود، نه منطقی و نه در توان من. در کمال تشکر از تمام محبت هایشان، گفتم نظرم تغییر نمی کند. دلم رضا نبود. راضیم، آسوده و رها.
و خدای من، تو شاهدی که من در ارتباطم با آدم ها نمی خواهم پایم را حدودم فراتر بگذارم. لطفا خودت دستم را بگیر. با تشکر، مدیریت سایت :)
خیلی لوس است، نخوانید. فقط چون دیگر نوشته بودم و کار از کار گذشته بود منتشرش می کنم.
مرا بگیر
آتشم بزن و
جان بده به من و
در سپیده ی جان، روشن باش.
*آخرین رویا، علی زند وکیلی
آنچه که تو برای من پیش بیاوری، همان حتما خیر است خدای من! من بنده ای طغیانگر و کوچکم! مرا به خیر ات راضی کن!