آره اینطور.
you know، یک لبخند برای من کافی ست.
- ۰ نظر
- ۱۳ فروردين ۰۰ ، ۱۵:۰۴
you know، یک لبخند برای من کافی ست.
رها نمی کند ایام در کنار منش
که داد خود بستانم به بوسه از دهنش.. [تعارف نکن تو رو خدا چیز دیگه ایم میخوای بگو :)))) ]
I started watching asmr as a joke, but now I'm watching it on a daily basis. isn't it beautiful?
No one:
Me every single day at Ramadan: *opens food asmr videos on YouTube and keeps watching them for hours and hours*
در دفترم دنبال چیزی می گشتم. صفحه ها را که ورق می زدم، دیدم بالای یک برگه نوشته ام «پیش تو آرامشی بود این دل دیوانه را ...». یادم آمد به چه بهانه ای این مصرع را نوشته بودم. سری به نشانه تاسف تکان دادم و با خودم گفتم که خانم سایه! پیش او دل دیوانه ات آرامش داشت؟ نه واقعا تو به آن وضعیت می گفتی آرامش؟ خواب و خوراک نداشتی دیوانه! تو یک منبع اضطراب متحرک بودی! در هر جا که راه می رفتی - خانه، مدرسه، دانشگاه، خیابان، مترو، کافه های انقلاب - چکه چکه اضطراب از تو می چکید! خلاصه خیلی برای خودم متاسف و متاثر شدم و به خودم قول دادم که از این به بعد این حرف را جایی نگویم مگر دل دیوانه ام واقعا پیش وِی آرامش داشته باشد.
از اندک خوبی های ماسک: پنهان کردن لبخند های گاه و بیگاه
لطفا قبل از بچه دار شدن، حتما با یک روانشناس حاذق - تاکید می کنم، حاذق و مطمئن - مشورت کنید، تست شخصیت بدهید، از دنیای بچه ها سر در آورید. بچه ها واقعا گناهی نکرده اند که بخواهند در جوار دو والد نا آگاه و بدون درک با اختلالات مختلف روانی زندگی کنند!
یکی از بچه های دانشگاه فوت شده. ترم ۸ای بود. کلاس دکتر قربانی را هم برداشته بود، چند وقت پیش توی گروه نوشت که سه چهار ماه آتی ساعت کلاس دکتر قربانی، یک کلاس دیگر دارد و کلی ناراحت بود که چرا ما ساعت کلاس را تغییر داده ایم. جلسه ی آخر هم ۲۷ اسفند، آمد سر کلاس و با خود قربانی حرف زد. ۱۰ فروردین فوت شد. و چه کسی از فردای خود خبر دارد؟ ..
*فاتحه یا صلواتی برای همه ی عزیزانی که دیگر در این دنیا نیستند، قرائت بفرمایید.
ریبار کافه، مون چری و کافه ویونا نروید. عوضش تا می توانید بروید دُرچه [اگر پول اضافی داشتید. از طرف یک زخم خورده.]