پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

این وبلاگ، ادامه ی چهارسال نوشتن در وبلاگ ایهام است. شهریور 94 اولین نوشته را منتشر کرده ام و حال 7 سال از آن روز ها می گذرد.
•اینجا خبر خاصی نیست. برای دنبال شدن، دنبال نفرمایید.

۱۳۵ مطلب در خرداد ۱۳۹۹ ثبت شده است

به رفیق روز های سخت ۱

چهارشنبه, ۲۱ خرداد ۱۳۹۹، ۰۳:۳۹ ب.ظ

تو از موهبت های زندگی منی. همانی که فقط با تو می توانم به معنای واقعی بروم در جلد سایه ی برونگرا و حرف هایم را بزنم، مسخره بازی دراورم،  در تابستان کل هیکلمان را با آب خیس کنم، وقت امتحان روان‌سنجی بعد ده دقیقه درس خواندن با تو، در کنار بخاری کوچک به خواب بروم، بخندم و فر خانه اش را آتش بزنم :)

 پی.اس: بله من واقعا فر خانه اش را آتش زدم :)

  • ۰ نظر
  • ۲۱ خرداد ۹۹ ، ۱۵:۳۹
  • سایه

تکه‌تکه

چهارشنبه, ۲۱ خرداد ۱۳۹۹، ۰۳:۳۲ ب.ظ

ما کشتی صبر خود، در بحر غم افکندیم

تا آخر از این طوفان، هر تخته کجا افتد ..

  • ۰ نظر
  • ۲۱ خرداد ۹۹ ، ۱۵:۳۲
  • سایه

ایام

چهارشنبه, ۲۱ خرداد ۱۳۹۹، ۰۳:۰۹ ب.ظ

خانم صاد از اتفاق پارسال پرسید. خودم را اینطور توصیف کردم: من، دختر کم تجربه ی کوچک ۱۹ ساله با حس های زیرپوستی دخترانه و پروانه های بی قرار در دلم.

  • ۰ نظر
  • ۲۱ خرداد ۹۹ ، ۱۵:۰۹
  • سایه

پلاک ۳/۲

چهارشنبه, ۲۱ خرداد ۱۳۹۹، ۰۳:۰۹ ب.ظ

چند روز پیش رفته بودم نیک‌روان. فهمیدم می توان یک روانشناس با F بالا (در ام بی تی آی) بود ولی کماکان کار درمان کرد. فهمیدم می توان گاهی از خودم برای مراجع بگویم و صمیمیت را بوجود آوردم. و یک چیز مهم دیگر، من به هیچ عنوان روانشناس شناختی صرف نخواهم شد! و شناختی نخواهم خواند. درست است که شاید با قسمت ریاضی خوان ِ مغزم هماهنگ باشد ولی نادیده گرفتن عواطف و احساسات؟ هرگز! هرگز!


در محیط سبز و قرمز نیک روان، چه ساعت هایی که نگذراندم.

  • ۰ نظر
  • ۲۱ خرداد ۹۹ ، ۱۵:۰۹
  • سایه

Fade away

چهارشنبه, ۲۱ خرداد ۱۳۹۹، ۰۲:۱۲ ب.ظ
I just need to fade into oblivion. Being removed from everybody's mind and from every memory I was involved in. Like what Hermione did to his parents... If I could, I would do the same to EVERY single person in my life.
  • ۰ نظر
  • ۲۱ خرداد ۹۹ ، ۱۴:۱۲
  • سایه

نابرده رنج

سه شنبه, ۲۰ خرداد ۱۳۹۹، ۱۱:۱۸ ب.ظ
دوست دارم کل زبان انگلیسی را در یک روز ببلعم. کل کاپلان و دی اس ام را هم لطفاً در یک لیوان آب فشرده کنید همه را یکجا وارد بدنم کنم.
  • ۰ نظر
  • ۲۰ خرداد ۹۹ ، ۲۳:۱۸
  • سایه

Q

سه شنبه, ۲۰ خرداد ۱۳۹۹، ۱۱:۰۰ ب.ظ

دو سوال دارم.

یک: در یک فرد مبتلا به افسردگی، حجم ترشح دوپامین چقدر است؟ و چه فانکشنی در مغزش مختل می شود که فرد کم حرف، ساکت و میوت می شود؟ و اینکه آیا PTC یک نوع پاک کردن صورت مسئله نیست؟ صرف مواجهه و به اوج رساندن هیجانات منفی، چقدر می‌تواند تاثیرگذار باشد؟

دو: چرا رفتی ؟ چرا من بی قرارم ؟ *با لحن شجریان*

  • ۰ نظر
  • ۲۰ خرداد ۹۹ ، ۲۳:۰۰
  • سایه

از رشته ای که می خوانیم

سه شنبه, ۲۰ خرداد ۱۳۹۹، ۱۰:۵۳ ب.ظ

من سعی می کنم - کمی تا قسمتی بخاطر رشته ام - خودم را جای آدم های مختلف بگذارم، ببینم چطور فکر می کنند و در سیستم شناختی شان چه اتفاقی افتاده که به نتایج مشخصی رسیده اند. این ماجرا درباره ی خودم ده برابر بیشتر صدق می کند. من هر روز خودم را می نشانم روی صندلی مراجع و از او شرح حال می خواهم. گاهی خواب هایم را برای فروید درونم شرح می دهم، از یونگ درونم سراغ طرحواره ها را می گیرم، با کتل ۱۶ فاکتور شخصیت را مرور می کنم و با پیاژه به عملکرد شناختی کودکیم می نگریم.


  • ۰ نظر
  • ۲۰ خرداد ۹۹ ، ۲۲:۵۳
  • سایه

تمثیل

سه شنبه, ۲۰ خرداد ۱۳۹۹، ۰۹:۴۵ ب.ظ

کلیک ...

من، این گربه ام و هیاهوی دانشجو ها در آن دانشگاه بزرگ ساعت ۶ بعد از ظهر، زندگی.

  • ۰ نظر
  • ۲۰ خرداد ۹۹ ، ۲۱:۴۵
  • سایه

آنچه خواهید دید

سه شنبه, ۲۰ خرداد ۱۳۹۹، ۰۲:۳۴ ب.ظ
تحمل، صبر، حل کردن معماهای ذهنی، اینکه دنیا جای خوشی نیست، اینکه ما هم روزی می میریم، اینکه پرفکشن دازنت اگزیست، جنگیدن، جنگیدن و جنگیدن. چند چیز مهم که باید یادشان بگیرم. عمیق ِ عمیق. همیشگی.
  • ۰ نظر
  • ۲۰ خرداد ۹۹ ، ۱۴:۳۴
  • سایه