پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

این وبلاگ، ادامه ی چهارسال نوشتن در وبلاگ ایهام است. شهریور 94 اولین نوشته را منتشر کرده ام و حال 7 سال از آن روز ها می گذرد.
•اینجا خبر خاصی نیست. برای دنبال شدن، دنبال نفرمایید.

۱۷۲ مطلب در اسفند ۱۳۹۹ ثبت شده است

یکی از بهترین راه ها برای اینکه منِ کم اشتها، گشنه شوم، این است که asmr غذا ببینم. مخصوصا asmr مرغ سوخاری. چنان معده ام طلب غذا می کند که گویی روزه داری در جستجوی آب است.

asmr های کیک و شکلات و چیز های شیرین دقیقا برعکس است. حالم را بد می کند.

  • ۰ نظر
  • ۲۴ اسفند ۹۹ ، ۰۳:۴۹
  • سایه

What's wrong with me

يكشنبه, ۲۴ اسفند ۱۳۹۹، ۰۳:۴۰ ق.ظ

چرا وقتی باید ساعت ۶ بیدار شوم، خوابم نمی برد و من هم نشسته ام asmr غذا نگاه می کنم و شکمم آه می کشد؟

  • ۰ نظر
  • ۲۴ اسفند ۹۹ ، ۰۳:۴۰
  • سایه

Day 16

يكشنبه, ۲۴ اسفند ۱۳۹۹، ۰۲:۱۵ ق.ظ

Writing challenge: Day 16: someone I miss

  • ۳ نظر
  • ۲۴ اسفند ۹۹ ، ۰۲:۱۵
  • سایه

881

يكشنبه, ۲۴ اسفند ۱۳۹۹، ۰۲:۰۳ ق.ظ

تو انگار خود من هستی! [با تغییراتی که اینجا جای عنوان کردنش نیست]. از اول هم که کمی با تو آشنا شدم فهمیدم. هر چند که آدم open up کردن نبودی. امیدوارم آنچه بر من گذشت بر تو نگذرد.

  • ۰ نظر
  • ۲۴ اسفند ۹۹ ، ۰۲:۰۳
  • سایه

Day 15

شنبه, ۲۳ اسفند ۱۳۹۹، ۰۹:۱۷ ب.ظ

Writing challenge: Day 15: if you could run away, where would you go?

  • ۰ نظر
  • ۲۳ اسفند ۹۹ ، ۲۱:۱۷
  • سایه

But why

شنبه, ۲۳ اسفند ۱۳۹۹، ۰۸:۲۷ ب.ظ

واقعا چرا در Big hero 6 تاداشی را کشتید؟ آن بچه می توانست برای خودش کسی شود :{

  • ۳ نظر
  • ۲۳ اسفند ۹۹ ، ۲۰:۲۷
  • سایه

سقف آرزو ها.

شنبه, ۲۳ اسفند ۱۳۹۹، ۰۶:۲۲ ب.ظ

ما از آرزو هایمان گذشتیم اما حداقل کاشکی که لک لک، دوست شه با اردک، تا که نباشن، این دو تا تک تک ...

  • ۰ نظر
  • ۲۳ اسفند ۹۹ ، ۱۸:۲۲
  • سایه

تبصره های روز چهاردهم چالش.

شنبه, ۲۳ اسفند ۱۳۹۹، ۰۲:۰۱ ق.ظ

در رابطه با پست describe your style، یک بزرگواری که شما نمی دانید او کیست ولی من میدانم، کامنت خصوصی گذاشته بود که «استایل فقط لباس تو خونه هات!» که باید در جواب عرض کنم : «کجاشو دیدیییی :))»

بروید کنار تا با شلوار و لباس صورتی با خرگوش هایی که کلاه شعبده بازی به سر دارند زخمی تان نکنم.

  • ۰ نظر
  • ۲۳ اسفند ۹۹ ، ۰۲:۰۱
  • سایه

Ted mosby's grandmother's advice

جمعه, ۲۲ اسفند ۱۳۹۹، ۰۹:۰۷ ب.ظ

در HIMYM یک اپیزود هست که کلا به این جمله می پردازد: nothing good happens after 2 a.m

به نظر من این قانون با تغییراتی کاملا درست است. مثلا ممکن است به جای ۲ نصفه شب بگوییم ۹ شب :} یا بگوییم از ۹ شب به بعد آدم ها دلتنگ تر و دیوانه تر می شوند و سخت تر زندگی می کنند. ساعت چند است؟ ۹:۶ شب؟

  • ۱ نظر
  • ۲۲ اسفند ۹۹ ، ۲۱:۰۷
  • سایه

آنچه در استوری های آتی خواهید دید.

جمعه, ۲۲ اسفند ۱۳۹۹، ۰۷:۲۰ ب.ظ

من قبل هر خرید اینترنتی خیلی تحقیق میکنم. خیلی پیج طرف را زیر و رو میکنم. حتی مدت ها دنبال میکنم و بعد سفارش میدم و تا به حال هم نشده پبجی سفارشم را نرساند یا پولم را بخورد دو قلپ آب هم رویش! اما خیلی دلم می خواهد یک سلسله استوری بگذارم و تجربیاتم را از پیج هایی که از آنها خرید کردم بنویسم. از بدقولی بعضی هایشان بگویم و از خوش قولی و انصاف بعضی دیگر. از برخورد خوب و کمک های بی دریغ یک سری بگویم و از برخورد و عدم پیگیری افتضاح یکسری دیگر. مطمئنم باشید یک روز این کار را خواهم کرد. هم جهت حمایت از پیج های خوب و هم جهت اصلاح پیج های همیشه شاکی دار :} رابین هود کی بودم من ؟ :)

  • ۱ نظر
  • ۲۲ اسفند ۹۹ ، ۱۹:۲۰
  • سایه