پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

این وبلاگ، ادامه ی چهارسال نوشتن در وبلاگ ایهام است. شهریور 94 اولین نوشته را منتشر کرده ام و حال ۱۰ سال از آن روز ها می گذرد.
•اینجا خبر خاصی نیست. برای دنبال شدن، دنبال نفرمایید.

اما کاش ذره ای به چیزی که درباره ی امید برای پیج نشانی نوشتم باور داشتم. کاش ذره ای ..

  • ۰ نظر
  • ۲۷ خرداد ۹۹ ، ۲۰:۵۱
  • سایه

:)

سه شنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۹، ۰۸:۰۲ ب.ظ

از علائم کرونا، فقط معده درد، کمالگرایی و اهمال کاری تحصیلی اش را دارم.

  • ۰ نظر
  • ۲۷ خرداد ۹۹ ، ۲۰:۰۲
  • سایه

غریبه ها

سه شنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۹، ۰۸:۰۰ ب.ظ

من اما، دنیای درونم را نمی توانم با هرکسی به اشتراک بگذارم و این همزمان خوب است و بد است.

  • ۰ نظر
  • ۲۷ خرداد ۹۹ ، ۲۰:۰۰
  • سایه

کو-وید در همین حوالی و حتی نزدیک تر

سه شنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۹، ۰۷:۱۳ ب.ظ

بله،بعد اینکه امروز جواب تست های مان آمد، میتوانم پیش بینی کنم  خاطرات کرونا مثبت شدن بعضی از اعضای خانواده ما ، مثل خاطرات پسر هاست از سربازی. تمامی ندارد :)

  • ۰ نظر
  • ۲۷ خرداد ۹۹ ، ۱۹:۱۳
  • سایه

حکایت «موجیم که آسودگی ما عدم ماست» و اینها

سه شنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۹، ۰۵:۵۶ ب.ظ

من اوایل ورود به دانشگاه، تقریبا مطمئن بودم که کار درمان و مشاوره نخواهم کرد. فکر می کردم یا شناختی خواهم خواند یا صنعتی سازمانی. اما الان تقریبا مطمئنم که نه شناختی می خواهم نه صنعتی سازمانی! این چنین انسان ها کوچک اند و بی ثبات. خودم رو عرض می کنم البته.

  • ۰ نظر
  • ۲۷ خرداد ۹۹ ، ۱۷:۵۶
  • سایه

پتانسیل

سه شنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۹، ۰۵:۴۲ ب.ظ

من حتی می توانستم آن شعر های بدی را که می گفتی، همان هایی که پر بود از قافیه های نادرست و اختیارات و بی اختیارات (!) نادرست شاعری، از اعماق وجودم دوست بدارم. نداشتم اما می‌توانستم!

  • ۰ نظر
  • ۲۷ خرداد ۹۹ ، ۱۷:۴۲
  • سایه

منافع

سه شنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۹، ۰۵:۳۱ ب.ظ
خوبی کرونا مثبت شدن یکی از آدم های نزدیکم، این است که قرار هایی که دوست ندارم را به راحتی کنسل می کنم. به راااحتی :)
  • ۰ نظر
  • ۲۷ خرداد ۹۹ ، ۱۷:۳۱
  • سایه

جا به جایی

سه شنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۹، ۰۲:۰۴ ق.ظ
من اگر شعر بودم، حتما «تو کیستی که من اینگونه بی تو بی تابم...؟» می شدم. اگر میوه بودم، گیلاس می شدم. اگر رنگ بودم، آبی آسمانی می شدم. اگر سریال بودم، هری پاتر می شدم. اگر زبان بودم، انگلیسی می شدم. اگر موسیقی بودم، «من کجا؟ باران کجا؟» ی شجریان می شدم. اگر خوراکی بودم، بستنی می شدم. اگر انسان بودم (!)، «تو» می شدم ...
  • ۰ نظر
  • ۲۷ خرداد ۹۹ ، ۰۲:۰۴
  • سایه

از خواب هایی که می بینیم

سه شنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۹، ۰۱:۵۶ ق.ظ

ضمیر ناخودآگاه م! این قرار ما نبود!

  • ۰ نظر
  • ۲۷ خرداد ۹۹ ، ۰۱:۵۶
  • سایه

Positive

سه شنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۹، ۰۱:۵۳ ق.ظ

دیگر حتی اگر بخواهم هم جواب تستم نباید مثبت باشد. چون یکی از همکارانم دیگر مدرسه نمی آید و من دو تا بچه ی دیگر گرفتم! و اصلا نمی توانم مدرسه نروم.

  • ۰ نظر
  • ۲۷ خرداد ۹۹ ، ۰۱:۵۳
  • سایه