How DARE you
کاش این جرئت را داشتم که مو هایم را کوتاه کنم.
- ۱ نظر
- ۰۸ آذر ۹۹ ، ۲۰:۰۹
کاش این جرئت را داشتم که مو هایم را کوتاه کنم.
فقط برای اینکه جنبه تکانشگری ام بر من غلبه نکند و یکهو نخواهم rush in to things کنم، با خانم صاد حرف خواهم زد.
چنان کاهل بُدم کان را نگویم
چو دیدم روی تو، مردانه گشتم ..
و سیعلم الذین ظلموا ایّ منقلبٍ ینقلبون. و این یک اصل است در هر جای تاریخ، در هر طیف سیاسی، در هر روز خوب و بد و در هر جای این جهان هستی. روزی تو خواهی آمد، از کوچه های باران.
در دنیای آدم های بزرگ هیچ مشکلی کامل حل نمی شود. دنیای آدم بزرگ ها مثل ایران است. فقط باید نسبت به اصلاحات نسبی و سطحی راضی بود و خوشحال، وگرنه ریشه ی هیچ مشکلی زده نمی شود!
از روز اولی که تو را دیدم فهمیدم که اوه مآی لرد! اگر کسی قرار باشد مرا در این زندگی بکشد، همین آدم است. من از لحظه ی اولی که تو را دیدم این را فهمیدم. فهمیدم که تو آتشی و من بنزین. و وقتی این حقیقت را دریافتم، به یاد حرف های کودکیم افتادم: «نرو نزدیک آتیش دستت می سوزه!». متاسفانه من به حرفشان گوش ندادم! من خواستم یکبار هم که شده خودم را در آن شعله های مرموز بیندازم تا ببینم چه حسی دارد. نمی دانستم که «یکبار» مساوی با آخرین بار است. نمی دانستم سوختن یعنی چه. من در دل آتش رفتم. رگ هایم، قلبم و روحم سوخت. من عاقبت بازی با آتش را فهمیدم. وقتی که دیر شده بود.
شما اگر بگویید: «بزار برم میخوام خودمو از پنجره پرت کنم پایین و خودکشی کنم» من اول جلویتان را میگیرم و میگویم: «بذار» درست است نه «بزار»! بعد هم رهایتان می کنم.