بنیاد ملی چمدان به دست های جوان
- ۱ نظر
- ۲۹ آبان ۹۹ ، ۰۰:۰۱
یک بار هم یکی از بچه هایم گفت: ببخشید! ما هر هفته «باید» با هم صحبت کنیم؟ پوکر فیس فرستادم و گفتم بله! من خودم هر شنبه و سه شنبه که سیما می آمد مدرسه می پریدم در دفتر و هر جور شده یک موضوع برای صحبت پیدا می کردم :> واتس رآنگ ویت نسل جدید؟ *تفاوت سنی سه ساله با بچه هایش را در نظر می گیرد*
«به دو نقش و به دو صورت» را می پذیرم ولی «به یکی جان، من و تو» را نه.
من حقیقتا حقیقتا حقیقتا نمیفهمم فن های k-pop در بلاگ دقیقا چه کار میکنند؟ چرا بلاگفا نه؟ چرا اینستاگرام نه؟ چرا تلگرام نه؟ چرا چت روم نه؟ واقعا نمی فهمم.
کیفَ بَنَیت نفسَی؟ جرحاً علی جرح. زخم بر روی زخم.
آمدم یک تکه از قلبم را که نیمه جان شده بود، با دستان خودم بکشم تا کمتر درد بکشد. ولی نه طاقت درد کشیدنش را داشتم نه طاقت مرگش را. رهایش کردم ولی خب بدتر شد. حالا یک قلب دارم که تکه ای از آن کماکان نیمه جان است ولی دردش تازه شده.
خدا شاهد است اگر من جانی در بدنم داشتم و خون کافی در رگ هایم، تا الان صد بار رفته بودم مرکز اهدای خون.