پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

این وبلاگ، ادامه ی چهارسال نوشتن در وبلاگ ایهام است. شهریور 94 اولین نوشته را منتشر کرده ام و حال 7 سال از آن روز ها می گذرد.
•اینجا خبر خاصی نیست. برای دنبال شدن، دنبال نفرمایید.

۱۳۵ مطلب در خرداد ۱۳۹۹ ثبت شده است

آینه

سه شنبه, ۱۳ خرداد ۱۳۹۹، ۱۲:۱۵ ق.ظ

دیگر فقط تصویر من در مردمک های تو بود.

  • ۰ نظر
  • ۱۳ خرداد ۹۹ ، ۰۰:۱۵
  • سایه

پشت به زین

سه شنبه, ۱۳ خرداد ۱۳۹۹، ۱۲:۱۵ ق.ظ
من، حال در جایگاه تو ام. همان احساس تو را تجربه کردم ولی من آدمی را با بی رحمی از سر راهم به کنار پرت نکردم. من به خودم دروغ نگفتم. من کسی را دچار نکردم و من مثل تو نبودم.
  • ۰ نظر
  • ۱۳ خرداد ۹۹ ، ۰۰:۱۵
  • سایه

.

دوشنبه, ۱۲ خرداد ۱۳۹۹، ۱۱:۰۰ ب.ظ

پلک بزن تا بپرم

مَستیِ چشمان تو ام.


  • ۰ نظر
  • ۱۲ خرداد ۹۹ ، ۲۳:۰۰
  • سایه

غم پروریم، حوصله شرح قصه نیست

دوشنبه, ۱۲ خرداد ۱۳۹۹، ۰۴:۲۵ ب.ظ

در سطر به سطر وبلاگ های آدم ها، در حرف زدن هایم با دانش آموز ها، در تمام جلسات مشاوره و درمان، در تمام واحد ها و درس های رشته ام، یک حقیقتْ پنهان شده و آن هم اینکه هیچ انسانی نیست که رنج نداشته باشد. قبلاً یادآوری این حقیقت مرا به مرز آرامش می رساند و بی قراری هایم را پایان می داد. الان اما، سلولی در من تکان نمی خورد.


  • ۰ نظر
  • ۱۲ خرداد ۹۹ ، ۱۶:۲۵
  • سایه

باز هم برمیگردیم به یک چیز: معنا.

دوشنبه, ۱۲ خرداد ۱۳۹۹، ۰۴:۰۳ ب.ظ

به جز حضور تو، هیچ چیز در این جهان بی کران را جدی نگرفتم، حتی درس و مشقم را.و این چنین، نمرات واحد هایم بعد از تو معنی دیگری خواهند داشت.

  • ۰ نظر
  • ۱۲ خرداد ۹۹ ، ۱۶:۰۳
  • سایه

لا یحتسب

دوشنبه, ۱۲ خرداد ۱۳۹۹، ۱۰:۱۱ ق.ظ

معمولا آدم ها جوری «دچار» می شوند که فکرش را نمی کنند. انقدر که در تمام مدت گرفتاری زیر لب زمزمه می کنند : چه کسی فکرش را می کرد؟

  • ۰ نظر
  • ۱۲ خرداد ۹۹ ، ۱۰:۱۱
  • سایه

..

دوشنبه, ۱۲ خرداد ۱۳۹۹، ۰۷:۵۱ ق.ظ

فریاد می زنند ببینید و بشنوید

کور و کر ایم،

حوصله ی شرح قصه نیست.

  • ۰ نظر
  • ۱۲ خرداد ۹۹ ، ۰۷:۵۱
  • سایه

Flashback

يكشنبه, ۱۱ خرداد ۱۳۹۹، ۱۰:۰۱ ب.ظ
خدایا، همه ی اینها مربوط به ۶ سال پیش است؟ ... اگر هست، حق داری. کاش به من هم میگفتی تا من هم می‌دانستم. نه دعا می کردم نه امید می بستم ...
  • ۰ نظر
  • ۱۱ خرداد ۹۹ ، ۲۲:۰۱
  • سایه

...

يكشنبه, ۱۱ خرداد ۱۳۹۹، ۰۸:۴۳ ب.ظ

وقتی عطش، طعم تو را با اشک هایم می چشید.

  • ۰ نظر
  • ۱۱ خرداد ۹۹ ، ۲۰:۴۳
  • سایه

The end

يكشنبه, ۱۱ خرداد ۱۳۹۹، ۰۸:۱۶ ب.ظ

یک بار در وبلاگ قبلی پست کرده بودم: «انتظارت تماما در من کشته شده». همان. با این تفاوت که این دفعه می دانم دارم درباره ی چه حرف میزنم.

  • ۰ نظر
  • ۱۱ خرداد ۹۹ ، ۲۰:۱۶
  • سایه