پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

این وبلاگ، ادامه ی چهارسال نوشتن در وبلاگ ایهام است. شهریور 94 اولین نوشته را منتشر کرده ام و حال 7 سال از آن روز ها می گذرد.
•اینجا خبر خاصی نیست. برای دنبال شدن، دنبال نفرمایید.

۱۲۱ مطلب در بهمن ۱۳۹۹ ثبت شده است

خاطرات یک معلم اقتصاد

چهارشنبه, ۲۲ بهمن ۱۳۹۹، ۱۰:۵۶ ب.ظ

درس ۹ اقتصاد درباره تورم است. داشتم درس می دادم که یکی از بچه ها پرسید: «خانوم حباب همون تورمه ؟» :)) و من مثل همه ی معلم هایی که آمادگی صحبت درباره موضوعی را ندارند، گفتم : «جلسه بعد وقتی درس ۹ رو تموم کردیم راجبش حرف می زنیم!» و خب حدس بزنید هیستوری سرچ چه کسی پر شده از «حباب»، «حباب قیمت ها»، «حباب و تورم» و غیره ؟ :)

  • سایه

مرگ به نیرنگ تو

چهارشنبه, ۲۲ بهمن ۱۳۹۹، ۱۰:۴۸ ب.ظ
چشم هایم به دلیل اسکرین تایم زیاد دچار سوزش شده. زیبا نیست؟ اگر یک نفر برای دو هفته گوشی ام را از من بدزدد و فقط پیام های مهم را با نامه پستی منتقل کند، تا ابد بنده او خواهم بود.
  • سایه

تراوشات ذهن خطرناک من

چهارشنبه, ۲۲ بهمن ۱۳۹۹، ۱۰:۴۱ ب.ظ
نمی دانم چرا این عبارت «من شب و روز درس می خونممم، تا پشت کنکووور نمونم» افتاده توی زبانم.
  • سایه

تبصره پست قبل.

چهارشنبه, ۲۲ بهمن ۱۳۹۹، ۱۱:۳۰ ق.ظ

پیرو پست قبلی، خواستم عرض کنم اگر روزی خودم را فمینیست نامیدم، مرا با تیر بزنید یا با مرغ سوخاری مسمومم کنید.

  • سایه

ما با یک جهان خاکستری طرفیم. نه سیاه و سفید.

چهارشنبه, ۲۲ بهمن ۱۳۹۹، ۱۱:۲۸ ق.ظ

کلا آدم ها دوست دارند مسائل را دو قطبی کنند. دوست دارند همه چیز را سیاه و سفید ببینند. مثلا اگر کسی خودش را فمینیسم نمی داند، پس حتما یک زن تو سری خور و مرد سالار است. مثلا اگر یک مرد می گوید من دوست ندارم همسرم تمام وقت شاغل باشد، پس حتما از آن مرد هایی ست که در خانه را به روی همسرش چهارقفله کرده و بابت هر چیز او را سین جیم می کند. یا مثلا اگر کسی سنتی (به معنی معرفی شدن دو نفر به هم) ازدواج می کند، پس حتما همسرش را سر سفره عقد دیده و هیچ شناختی از او ندارد. مثلا اگر کسی به نظام انتقاد دارد پس حتما فتنه گر است و خاک بر سرش. اگر کسی چادری ست پس حتما خانواده اش دولتی های مفسد فی الارض اند و پول های مردم را بالا کشیدند. اگر کسی پوشش معمول اسلامی را رعایت نمی کند پس کار های بدی می کند که چون بچه اینجا نشسته از گفتن آن پرهیز می کنم.

انقدر مسائل را دو قطبی نکنید باباجان. سرویس شدیم. اخوان هم در تایید حرف بنده می فرماید: نه از روم ام، نه از زنگ ام، همان بی رنگ بی رنگم. بیا بگشای در، بگشای، دلتنگم!

  • سایه

۷۱۷

چهارشنبه, ۲۲ بهمن ۱۳۹۹، ۰۴:۳۷ ق.ظ

اسم این بیماری که ساعت ۴ نصفه شب کل کشو و طبقه ها و کتاب هایت را می ریزی بیرون که اتاق تکانی کنی چیست؟ من در DSM چیزی پیدا نکردم.

  • سایه

بشنو از نی چون حکایت می کند

سه شنبه, ۲۱ بهمن ۱۳۹۹، ۰۸:۳۳ ب.ظ

به عنوان یک دانشجوی ترم ۶ که دیگر تقریبا سرد و گرم این روزگار را چشیده، اگر یک ترم یکی از من بپرسد توصیه ات برای انتخاب واحد چیست؟ میگویم به هیچ قیمتی با سه چهار تا استاد در این دانشکده بر ندار. چرا که تو دانشجوی روانشناسی هستی و اول از همه باید خودت سلامت روان داشته باشی و این اساتید سلامت روان را از تو سلب کرده و تا آخر هم مخت را تیلیت می کنند.

  • سایه
50 روز است که شده روزی 2-3 دقیقه اسپانیایی خواندم. پس Feliz 50 días de estudiar español!
  • سایه

.

سه شنبه, ۲۱ بهمن ۱۳۹۹، ۰۷:۳۰ ب.ظ
از دل های لرزیده به تو پناه می برم.
  • سایه

سایه و نان هایش.

سه شنبه, ۲۱ بهمن ۱۳۹۹، ۰۷:۲۲ ب.ظ
یکی از انگیزه های من برای گرفتن گواهی نامه، این است که هر چند روز یکبار با ماشین بروم لوف باکس و هی نان های جور وا جور بگیرم، از نان های خفن آنجا و بویشان حظ بصری و شنوایی ببرم، و بهانه ای برای خوردن صبحانه داشته باشم.
  • سایه