پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

این وبلاگ، ادامه ی چهارسال نوشتن در وبلاگ ایهام است. شهریور 94 اولین نوشته را منتشر کرده ام و حال 7 سال از آن روز ها می گذرد.
•اینجا خبر خاصی نیست. برای دنبال شدن، دنبال نفرمایید.

دیشب با واتسپ با او تماس گرفتم، بر نداشت. آنلاین که شد پیام داد: من کل روز چشمم به گوشی بود شما باهام تماس بگیرین [علامت گریه] گفتم فردا صحبت می کنیم. امروز تماس گرفتم خانه - که ربطی به نت و اینها نداشته باشد - فرمودند: «من دارم درس میخونم، الان اگر صحبت کنم از برنامه‌م میفتم، تا ۱۲ شب میتونم خودم باهاتون تماس بگیرم؟»

می خواهم بگویم زیرگروه هم زیرگروهای قدیم! برنامه و پشتیبان مَثَل کتاب خدا و عترت است. این دو از هم جدا نمی شوند تا زمانی که در روز کنکور به هم می پیوندند. اگر یکی را رها کنید و دیگری را بچسبید، از گمراهان خواهید بود. خود دانید.

  • ۰۰/۰۱/۰۶
  • سایه

نظرات (۳)

شاید نخونده داره میپیچونه

یا هم وسط مهمونیه

پاسخ:
با توجه به رتبه هاش بعیده :,)

اینو بده دست من خدایی

پاسخ:
کی بریم محضر به نامت بزنم
مال تو

تو اسم و شماره موبایل بده. بقیه شو بسپر به من

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">