پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

این وبلاگ، ادامه ی چهارسال نوشتن در وبلاگ ایهام است. شهریور 94 اولین نوشته را منتشر کرده ام و حال 7 سال از آن روز ها می گذرد.
•اینجا خبر خاصی نیست. برای دنبال شدن، دنبال نفرمایید.

بهر لیلی چو مجنون، ببار اصلا.

پنجشنبه, ۵ فروردين ۱۴۰۰، ۰۱:۳۳ ب.ظ

آمده ام مدرسه. خانم فرخی می خواهد یک ساعت دیگر برود. صدای رعد و برق و آرام آرام باریدن آسمان را که می بیند میگوید: «نبار! من می خوام برم!» در دلم به آسمان می گویم که به حرف خانم فرخی توجهی نکند و هر کاری صلاح می داند انجام دهد. مخصوصا اگر آن کار، باریدن باشد.

  • ۰۰/۰۱/۰۵
  • سایه

نظرات (۱)

  • °○ ‌‌‌‌‌‌‌‌نرگس
  • انگار همه‌ی مدرسه‌ها یه خانم فرخی دارن.

    پاسخ:
    و یه خانم محمدی.
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">