پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

این وبلاگ، ادامه ی چهارسال نوشتن در وبلاگ ایهام است. شهریور 94 اولین نوشته را منتشر کرده ام و حال 7 سال از آن روز ها می گذرد.
•اینجا خبر خاصی نیست. برای دنبال شدن، دنبال نفرمایید.

۹۹

سه شنبه, ۳ فروردين ۱۴۰۰، ۰۳:۳۵ ق.ظ

می خواهم الان چمع بندی سال ۹۹ را بنویسم. راستش چون دلم می خواهد. همینطوری.

۹۹ به من فهماند که هنوز مسائل حل نشده ای از ۹۸ با خودم حمل می کنم که بالاخره باید آنها را زمین بگذارم! با کمک خانم صاد اینکار را کردم! کاش زودتر همه چیز را حل کرده بودم که به آبان ۹۹ نمی رسید!

۹۹ به من فهماند که نه والدینم، نه دوستانم، نه هیچ کس دیگری مسئول زندگی من نیستند! منم و تصمیماتی که باید یک عمر پای آن ها بایستم! به من یاد داد که اگر با تحقیق و مشورت فکر می کنم کاری درست است، انجامش دهم!

۹۹ به من طعم تدریس را چشاند.

۹۹ مرا با خانم صاد آشنا کرد.

۹۹ به من اسپانیایی یاد داد. [به لطف سپیدار که مجبورم کرد دولینگو را شروع کنم]

۹۹ ابتدا مرا از رشته ام متنفر کرد و بعد باعث شد مطمئن شوم درست انتخاب کرده ام.

۹۹ مرا سر کلاس بشارت و نوفرستی نشاند!

۹۹ دایی را از ما گرفت، برنامه خواب مرا بهم ریخت و باعث شد dsm بخرم.

۹۹ پر اضطراب بود. مخصوصا از اردیبهشت تا آبان. اما هر چه که بود مرا بزرگ کرد. چه بگویم! دستش درد نکند!

  • ۰۰/۰۱/۰۳
  • سایه

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">