پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

این وبلاگ، ادامه ی چهارسال نوشتن در وبلاگ ایهام است. شهریور 94 اولین نوشته را منتشر کرده ام و حال 7 سال از آن روز ها می گذرد.
•اینجا خبر خاصی نیست. برای دنبال شدن، دنبال نفرمایید.

۷۸۷

سه شنبه, ۵ اسفند ۱۳۹۹، ۱۰:۵۸ ق.ظ

من سایه، معلم اقتصاد، ۲۰ سال دارم. امروز یکی از بچه‌ها از من پرسید: «خانم شما زمان انقلاب بودید؟» من جامه دران کل خانه را دویدم و گفتم بچه ها انقدر ها هم با شما فاصله ندارم! بعد یکی از بچه ها گفت: «خانم من فکر میکنم شما ۷۳ ای باشید!» بعد یکی گفت: «نه! شک نکن ۷۷ ایَن!» بعد یکی گفت «نه خانم ۷۴ ایَن!» و من گفتم بچه ها شما هر چه هم بگویید من سال تولدم را نمی گویم و بیایید برگردیم سر درس. بچه ها کماکان امان نمی دادند: « شاید هم ۷۸ این خانوم! ۷۹ که نمی تونین باشین. ۷۹ ایا تازه دارن درس می خونن بابا!» بعد من پشت سیستم لبخندی به پهنای صورت زدم و کلاس را به سمت ادامه درس هدایت کردم. بعد یک نفر از باهوش هایشان گفت: «خب خانوم هم الان دارن درس میخونن!» کار داشت به جاهای باریک می کشید و داشت لو می رفت که ۲۰ ساله ام که واقعا بحث را جمع کردم و به ادامه درس ۱۰ پرداختم. شده ام مثل مولان. باید یکی از ابعاد هویتی ام را پنهان کنم تا حد زیادی از اقتدار را برای خودم نگه دارم :}

  • ۹۹/۱۲/۰۵
  • سایه

نظرات (۲)

می‌گفتی زمان انقلاب چیه، من جزو قحطی‌زدگان جنگ جهانی دوم هم هستم!

پاسخ:
با چشمای خودم دیدم صنعت نفت ملی شد =)))))

اونقدر خنگن که یادشون نیست من سنمو گفتم و گفتم با تو همکلاس بودم-___________________-

پاسخ:
اوه پس اونقد خنگن :|||
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">