پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

این وبلاگ، ادامه ی چهارسال نوشتن در وبلاگ ایهام است. شهریور 94 اولین نوشته را منتشر کرده ام و حال 7 سال از آن روز ها می گذرد.
•اینجا خبر خاصی نیست. برای دنبال شدن، دنبال نفرمایید.

شما را به همان «خانوم به خدا بیدارم» تان قسم!

سه شنبه, ۵ اسفند ۱۳۹۹، ۰۳:۳۴ ق.ظ
دارم برگه های امتحان درس ۹ را صحیح میکنم. یکی از بچه ها عکس برگه اش را فرستاده، در حالی که زیر دستش کتاب باز است و توی عکس معلوم است. درست است که من دارای دو گوش مخملی نیستم و وقتی از روی کتاب می نویسید برایم شفاف تر از آب روان است، واضح تر از عکس خودم در آینه ست، ولی خب شما را به همین سوی چراغ! لااقل ادای تقلب نکردن را دربیاورید!
  • ۹۹/۱۲/۰۵
  • سایه

نظرات (۲)

😂😂😂😂😂😂😂🤦‍♀️🤦‍♀️🤦‍♀️

پاسخ:
:))

یاد ویس اون استاده افتادم که می‌گفت آقای فلانی به خدا ما راضی نیستیم شما این‌قدر به زحمت بیوفتی...😂

پاسخ:
اره :}}} یکی دیگم بود می‌گفت حداقل فوروارد نکنید :) همون :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">