این پست صرفا جهت حاضری زدن و در آوردن صف دل نگرانان از نگرانی ست.
يكشنبه, ۳ اسفند ۱۳۹۹، ۱۲:۰۲ ق.ظ
حرف های زیادی دارم برای گفتن. از کلاس امروز و بحث ها و سوالات بچه ها بگیرید تا نوشتن از پدربزرگم، از کلاس های امروز دانشگاه تا اینکه بالاخره آیس کارامل لاته ام را خوردم و خب خرم آن لحظه که معشوق به یاری برسد. ولی خسته ام. خیلی خسته و calendar یادآوری می کند که فردا کار داریم. فلذا فقط می توانم بگویم بای. بدون هیچ حرف پس و پیشی.
- ۹۹/۱۲/۰۳
خب پس خداروشکر به وصال یار رسیدی...
کماکان منتظر طلبم هستم^_^