نون و پنیر و گردو.
به نظرم لازمه ماندن در هر شغلی وابسته به سه شرط است. ۱- حقوق خوب/قابل قبولی به نسبت حجم کارش داشته باشد، یعنی نخواهی از جیبت هم چیزی بگذاری، ۲- همگام با برنامه ای که برای آینده ات داری باشد، یعنی حتی اگر مدتی برای کسی بدون حقوق کار کنی، بدانی که به حجم تجربه ای که کسب می کنی و آورده هایی که آن تجربه دارد میرزد و ۳- اینکه حس کنی [وقت هایی که درست کار می کنی و وظیفه ات را انجام می دهی] ، دیده می شوی، قدردانی می شوی و در آخر همه کاسه و کوزه ها سرت شکسته نمی شود.
این نظر همینطوری از مغز خودم برخواسته و لطفا نگویید: خانم سایه! لطفا منابعتان را پیرو این سه شرط در وبلاگ بارگذاری کنید! حالا اگر حتی یکی از این سه شرط محقق شود، ممکن است فرد در شغلش باقی بماند. مثلا مشاور کنکوری که ابتدا حاضر است حتی مجانی برای یک مجموعه معروف کار های اجرایی پیش پا افتاده انجام دهد تا کم کم پیشرفت کند، یاد بگیرد و برای خودش کسی شود. ولی وقتی هییییچ کدام از این سه شرط وجود نداشته باشد، مطلقا انگیزه ای نداری که بمانی. به نظرم حتی علاقه ی شدیدت تبدیل به نفرت خواهد شد.
معمولا مدارس دخترانه شبیه به مدرسه ای که من کار می کنم، برای کادر اجرایی، اداری یا آموزشی اش هیچ کدام از این سه شرط را محیا نمی کند. ۱- حقوق خوب که هیچ، اگر از جیبمان چیزی نگذاریم خودش جای شکر دارد، ۲- می آیی با تجربه کاری کسب شده خودت را دلداری بدهی، می بینی در جای دیگر با شرایط دیگر میتوانستی صد برابر این تجربه را کسب کنی و ۳- در نهایت که کارت را درست انجام می دهی و تمام تلاشت را کرده ای، همیشه بدهکاری! این است که مدام می بینید آدم ها می روند و جایشان افراد جدید می آیند :) البته نمی دانم می بینید یا نه ولی مثلا الان من قدیمیترین پشتیبان پیش دانشگاهی مدرسه ام! مثلا محیایی که تمام دوازدهم روی دست او می چرخد و ۱۰ سال است اینجا دوام آورده، برای تمام شدن امسال لحظه شماری می کند که برود. مثلا سیما روزی که بچه های سال پیش کنکور دادند یک متن خداحافظی پر از کنایه های نهان به اتفاقاتی که اذیتش کرده بود نوشت و لفت داد. فاطمه.ب دید پشتیبان بودن در واقعیت با تصوراتش زمین تا آسمان تفاوت دارد و یکسال بیشتر نماند. سبا رفت، زهرا بزرگ رفت، نفیسه رفت، سحر رفت، من ماندم و بچه هایی که خودم یک روز پشتیبانشان بودم و الان همکاریم. و من و آنها هم قطعا روزی از این مجموعه خواهیم رفت.
نیروی کار خوب که از دست برود، کم کم اسمی که مدرسه سالیان سال برای خودش جمع کرده، نابود خواهد شد، کم کم حتی منی که آنجا درس خواندم هم خوبِ آنجا را به شما نخواهم گفت و چه بدتر برای یک مدرسه وقتی باعث می شود دانش آموزان یا فارغ التحصیلانش خودشان زیر آب خودشان را بزنند؟
تمام حرفم این است: اگر مدیر/مسئول/یا یک کاره ای در یک مجموعه ای شدید، ابتدائا نیروی انسانی خوب استخدام کنید و بعد قدر نیروی انسانی تان را بدانید، قدر نیروی انسانی تان را بدانید، قدر نیروی انسانی تان را بدانید!
پی.اس: در صبحانه ها، کنار پنیر به نیروی انسانی تان گردو هم بدهید خواهشاً. آخر سر بعد سه-چهار سال کار در آن مدرسه، از شدت لقمه های پنیر بدون گردو خنگ خواهم شد. ببینید کی گفتم.
- ۹۹/۱۱/۳۰