پناه

یه چیزی مییییی‌گنا😐

شهرستانی‌ها چی کنن اون وقت؟

نهههه

کی؟؟

کجا؟

بگو که دروغه

از خوابگاه های شما خبر ندارم ولی خوابگاه‌های ما که همچین قابلیتی نمی‌تونه داشته باشه. ینی مثلا ظرفیت خوابگاه بشه یک‌دوازدهم قبل؟ :|

بعد اون شهرستانی بی‌چاره به خاطر یه واحد، یک ترم بمونه تو خوابگاه؟ :|

عذرخواهی می‌کنم از حضور شما ولی ایشالا که مثل دفعه‌های قبل، فقط زر مفت زدن.

خیلی کامنتم طولانی شد ولی یادم افتاد که سر امتحان‌های آخر ترم پیش، رئیس دانشگاهمون برگشت گفت ما دلمون برا دانشجوها تنگ شده، (فلذاااا از اون‌جایی که من سر امتحان‌ها می‌رم به تک‌تک‌شون خیلی رفاقتی‌طور سر می‌زنم) امتحان‌ها حضوریه.

و خب هییییچ اتفاقی نیوفتاد. بنده خدا خیلی ید طولایی در «خودضایع‌کنی» داره. :|

مدال طولانی‌ترین کامنت رو بدید برمممم. :|

آخ آخ گفتی وبکم و کردی کباااابم. -____-

یکی از استادهای ما اومد مثلا بگه من خیلی خفن و خارجکی‌ام (البته همیشه و همواره سعی داشت این موضوع رو به ما بفهمونه) بعد وسسسسط امتحان یهو بدون هیچ اعلام قبلی گفت وبکم‌ها رو روشن کنین. :|||

حالا ما قشنگ مردیم و زنده شدیم و همه‌مون این‌طوری بودیم که لعنتیییی این‌جا ایرانه! از نت قشنگ و قطع و وصلی برق که بگذریممم، ما مسلمانیم. :/

اصلا اون امتحان قشنگ مرگ بود. -_-

این هم برای شما. :دی