پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

این وبلاگ، ادامه ی چهارسال نوشتن در وبلاگ ایهام است. شهریور 94 اولین نوشته را منتشر کرده ام و حال 7 سال از آن روز ها می گذرد.
•اینجا خبر خاصی نیست. برای دنبال شدن، دنبال نفرمایید.

پیاده شو باهم بریم :)

شنبه, ۱۸ بهمن ۱۳۹۹، ۰۱:۳۸ ق.ظ
تصورات آدم ها راجع به من زیباست. هدهد می گفت تو امسال رنک نمی شوی؟ گفتم نه خیلی بعید است. رنک بشوم هم در دانشگاه خودمان نمی خواهم بمانم. دوباره اصرار داشت که نه من می دانم تو رنک می شوی، برو نامه بگیر از دانشکده، ببر دانشگاه مقصد، فلان کن، بیسار کن، حیف این است از رنک شدنت استفاده نکنی :} حالا من به روی خودم نیاوردم و گفتم حالا ببینیم چه می شود ولی میخواستم بگویم پیاده شو با هم برویم :} تو اگر می دانستی من دانش خانواده را ۱۲ گرفتم، هیچ وقت این حرف ها را به من نمی زدی :}
  • ۹۹/۱۱/۱۸
  • سایه

نظرات (۱)

متاسفانه این توقعات بی جا رو از من هم دارن :)

منم تنها واکنشم اینه که از ته دل بهشون میخندم

بنده خدا ها تصوراتی دارن از آدم

پاسخ:
بذار خوش باشن :}}}
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">