پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

این وبلاگ، ادامه ی چهارسال نوشتن در وبلاگ ایهام است. شهریور 94 اولین نوشته را منتشر کرده ام و حال 7 سال از آن روز ها می گذرد.
•اینجا خبر خاصی نیست. برای دنبال شدن، دنبال نفرمایید.

خواب‌زده

پنجشنبه, ۹ بهمن ۱۳۹۹، ۰۳:۲۰ ق.ظ
دیشب حدود های ساعت ۱۱ از خستگی خوابم برد و الان بیدار شدم. بدون اینکه به ساعت نگاه کنم فکر کردم نزدیک های اذان بیدار شده ام چون دیدم صدای راه رفتن یک نفر در خانه می آید و الان ساعت حدود ۶ است. بلند شدم و علی رغم میل باطنی ام یک لیوان آب خوردم و گوشیم را گرفتم دستم پیام هایم را هم جواب دادم و آمدم ببینم که چقدر به نماز مانده که با ساعت مواجه شدم :,) ۳:۱۰ :,) الان بچه ها فکر می کنند پشتیبانشان خواب نما شده و یکهو ساعت ۳ می آید توی گروه پیام میفرستد. زیبا نیست؟

پی.اس: صدای راه رفتن مربوط به آقای برادر بود که تازه میخواست برود بخوابد :}
پی.اس: چرا علی رغم میل باطنی ام؟ چون هیچ وقت با معده خالی و ناشتا آب نخورید. مخصوصا آب سرد.
  • ۹۹/۱۱/۰۹
  • سایه

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">