پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

این وبلاگ، ادامه ی چهارسال نوشتن در وبلاگ ایهام است. شهریور 94 اولین نوشته را منتشر کرده ام و حال 7 سال از آن روز ها می گذرد.
•اینجا خبر خاصی نیست. برای دنبال شدن، دنبال نفرمایید.

امروز،

سه شنبه, ۷ بهمن ۱۳۹۹، ۰۵:۳۰ ب.ظ
امروز،
- آخرین امتحانم را دادم. در خواب و بیداری ترین حالت ممکن. فقط مانده یکی دو تا کار پروژه که باید تحویل بدهم و خِلاص.
- یکی از کتاب هایم از نمایشگاه رسید که خب دلخوشی زیبایی بود ولی عمیقا دلم میخواهد یک کتاب غیردرسی هم بخرم ولی از آخرین باری که یک کتاب داستان خواندم و روحم تازه شد مدت زمان خیلی زیادی می گذرد. 5-6 قلم کتاب درسی گرفتم و حدود 550 تومان برایم آب خورد. زیبا نیست؟ تازه از این بگذریم که سنجش روانی مارنات را که احتمالا خودش 200 تومان در می آمد، بیخیال شدم.
- قسمت بعدی مافیا هم آمده که به مَت قول دادم تک خوری نکنم و باهم ببینیم، ولی قسمت قبلش واقعا حالم را جا آورد. روحم پرواز کرد و رفت آن بالا بالا ها.
- فهمیدم که با مصلحی ترم بعد 4 واحد کلاس داریم و بر طبل شادانه کوبیدم. ولی بچه های دیگر عزا گرفته اند. ولی آنها داغند و متوجه نیستند که مصلحی بهترین گزینه ممکن است. علنا اعلام کردم مصلحی تحت حمایت من است و کسی کاری به کارش نداشته باشد. با شاه شاهان، استاد چهارگوشه ایران، بشارت ِ زمان کلاس داریم. باورم نمی شود تا سه هفته دیگر یک ترم 6 ای خواهم بود. girl! time flies! انگار همین دیروز بود از میز های ثبت نام بدو بدو رفتم سر کلاس آمار توصیفی.
- آغاز سه هفته تعطیلی ست. نوش جانم باد.
  • ۹۹/۱۱/۰۷
  • سایه

نظرات (۱)

این مافیاعه خوبه واقعا؟

پاسخ:
فینال قسمت اول عالی بود :,))))
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">