کاش وقتی ترم یکی بودم می دانستم.
دوشنبه, ۶ بهمن ۱۳۹۹، ۰۱:۱۴ ق.ظ
ترم یکی (رشته روانشناسی) عزیزم! اگر وارد دانشگاه شده ای و انتظار کتاب های قطور آسیب شناسی و اساتید درمانگر حرفه ای و با تجربه را داری ولی یکهو دورت با زبان فارسی ۳ واحدی و اندیشه اسلامی و مباحث اساسی در روانشناسی احاطه شده، تعجب نکن!
اول از همه بگویم که شب دراز است و قلندر بیدار و تا ترم چهار وضعیت همین است. از ترم پنج کم کم چاشنی آسیب و شخصیت و آزمون ها اضافه می شود و همینطور که جلوتر می روی نظریه های رواندرمانی می خوانی و فنونش را یاد میگیری. البته بعد چهارسال دانشگاه می گوید تو را به خیر و ما را به سلامت و تو می مانی کارگاه هایی که باید بروی، کنکور ارشدی که باید بدهی و گرایشی که باید انتخاب کنی. ولی فارغ از همه اینها، رشته ای که انتخاب کردی رشته ی دیر-پزی ست. باید دو سال را حداقل تحمل کنی و هی با یکسری تئوری ها و مفاهیم سر و کله بزنی و حس کنی: «خب که چی؟»
نهایتا کم تر از انگشتان دست استاد خوب به تورت بخورد و چند واحد به درد بخور بگذرانی. وگرنه فرقی نمی کند کدام دانشگاه درس می خوانی، به هر حال وضع همین است و باید تحمل کنی.
اگر ارتباط با آدم ها را دوست داری، اگر وقتی به آدم ها کمک می کنی روحت تازه می شود، اگر عاشق اینی که افراد را بشناسی تو رشته ی درستی را انتخاب کردی! فقط کمی - مثلا سه چهار ترررم! - صبر کن. این رشته بالاخره رو های خوشش را به تو نشان خواهد داد. آدم های خفن و درستی را خواهی دید که می گویی: دوست دارم آینده ام شبیه به این آدم باشد! و بعد تازه آن جاست که یک نفس راحت می کشی و تمام شک و شبهه های کاذب ناشی از انتخاب رشته ات را دور می ریزی و حس میکنی: حالا شد!
ترم یکی عزیزم! اندکی صبر! سحر نزدیک است!
- ۹۹/۱۱/۰۶