پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

این وبلاگ، ادامه ی چهارسال نوشتن در وبلاگ ایهام است. شهریور 94 اولین نوشته را منتشر کرده ام و حال 7 سال از آن روز ها می گذرد.
•اینجا خبر خاصی نیست. برای دنبال شدن، دنبال نفرمایید.

۵ نکته در باب درس و مشق.

شنبه, ۴ بهمن ۱۳۹۹، ۰۶:۱۴ ب.ظ

۱.امروز که دوباره کلاس های بچه ها شروع شده بود، در کمال تعجب دیدم حتی دلم برای دهم ها و سر و کله زدن با آنها تنگ شده.

۲.اگر جزو کادر اجرایی مدرسه باشید و مسئولیتی فراتر از تدریس صرف بر عهده شما باشد، باید یک زره فولادین بپوشید، اعصابتان هم از جنس سنگ باشد و تا ابد هم خونسردی تان را حفظ کنید. وگرنه دوام نخواهید آورد.

۳.کاش بشود با سپیدار یک روز دوتایی برویم دانشگاه. بعد هم برویم لابریت. دیگر تقریبا دارد یکسال می شود! از اول اسفند دانشگاه نرفته ایم. برویم شاید توانستیم دکتر بشارت را پیدا کنیم.

۴.فردا امتحان مصلحی ست. من نمیدانم بچه ها چرا قدر این بشر را نمی دانند و به این فکر نمی کنند که اگر او نبود مجبور بودیم [با عرض معذرت!] چرت و پرت های یک نفر دیگر را در باب آموز های روانشناسی در قرآن و حدیث تحمل کنیم!

۵. خانه را جارو کردم، گردگیری کردم، جمع کردم و در حال مرتب کردن اتاقمم. اگر گفتید چرا؟ آفرین! چون فردا امتحان دارم :}}} حتی اگر آن امتحان از کتاب مصلحی باشد :)

  • ۹۹/۱۱/۰۴
  • سایه

نظرات (۲)

۱- من اصلاااا:]

پاسخ:
منم احتمالا جو بوده :)))

اره احتمال زیاااد:))

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">