پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

این وبلاگ، ادامه ی چهارسال نوشتن در وبلاگ ایهام است. شهریور 94 اولین نوشته را منتشر کرده ام و حال 7 سال از آن روز ها می گذرد.
•اینجا خبر خاصی نیست. برای دنبال شدن، دنبال نفرمایید.

You light the match

چهارشنبه, ۱۹ آذر ۱۳۹۹، ۰۷:۰۲ ب.ظ

مسئله این است که - در بعضی مواقع - مرز بین اینکه چه چیزی [ یا حتی چه کسی !] را واقعا میخواهم و اینکه «فکر می کنم» چه چیزی را واقعا میخواهم مشخص نیست. و راستش را بخواهی قسمت زیادی را از چشم تو می بینم! نه چون مهارت های حل مسئله موثر بلد نیستم، و نه چون کل دنیا را مقصر می بینم و خودم را بی گناه! فقط چون اگر منصفانه نگاه کنیم، این تو بودی که زیر این آتش را روشن کردی، قبول داری؟

  • ۹۹/۰۹/۱۹
  • سایه

نظرات (۲)

از قدیم گفتن خونه تو جلو سیل دیگران نساز...

اگر یکی میتونه آتش یک مسئله ای در زندگی مارو روشن کنه یکی دیگه ام خاموش کنه..نقش انسان چیه؟؟

پاسخ:
گاهی انسان بدون نقش شعله ور میشه.

"گنگی در مورد اینکه چه چیز را میخواهم" مسئله ای هست که انسان هیچ نقطه ی اثری روش نداره؟ و بقیه شعله ورش میکنند؟ بزرگترین درغی هست که میشه ادم به خودش بگه:)

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">