پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

این وبلاگ، ادامه ی چهارسال نوشتن در وبلاگ ایهام است. شهریور 94 اولین نوشته را منتشر کرده ام و حال 7 سال از آن روز ها می گذرد.
•اینجا خبر خاصی نیست. برای دنبال شدن، دنبال نفرمایید.

خودآزاری

شنبه, ۱۵ آذر ۱۳۹۹، ۰۱:۲۷ ق.ظ

امشب اصلا حوصله ی انجام دادن پروژه ی غباری را ندارم. نه که بی حوصله باشم، حوصله ی این یک کار خاص را ندارم. و البته حوصله ی برنامه ریختن برای بچه هایم را هم. و همینطور حوصله ی مرور درس 7 اقتصاد برای دهم هایم. دلم می خواهد شربت بیدمشک بخورم، درس های قشنگ بخوانم، ویدیو های خوب در یوتیوب ببینم و یک سریال زیبا شروع کنم و همه ی کار های واجب را موکول کنم به فردا که در هول و ولای طرح امتحان روان بچه های یازدهم، وقت دکترم، کلاس های جبرانی مدرسه و دانشگاه این ها هم بشود قوز بالا قوز و به خودم بگویم دختر حداقل این یک کار را انجام می دادی! فازت چه بود!

من رفتم شربت بیدمشکم را بخورم.

  • ۹۹/۰۹/۱۵
  • سایه

نظرات (۱)

من همیشه در همین وضعیتم:]

پاسخ:
خوشبختم :]
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">