پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

این وبلاگ، ادامه ی چهارسال نوشتن در وبلاگ ایهام است. شهریور 94 اولین نوشته را منتشر کرده ام و حال 7 سال از آن روز ها می گذرد.
•اینجا خبر خاصی نیست. برای دنبال شدن، دنبال نفرمایید.

گاهی خودم حس می کنم که این تصمیمات و فکر ها و حتی انرژی گذاشتن برایشان، دیوانگی ست. و مطمئنم اگر کسی جز سپیدار یا فاخته ازشان مطلع بود با نگاه عاقل اندر سفیهی مرا می نگریست و می گفت: «ظاهراً فیلم زیاد می بینی نه؟» ولی واقعا من خیلی فکر کرده ام، بالا و پایین کرده ام، مثبت و منفی هایش را تا حد خودم سنجیده ام و به این نتیجه رسیده ام که این هدفِ غایی، انقدر برایم ستیزفایینگ و راضی کننده هست که فعلا در راهش وقت و انرژی بگذارم. هر چند فردا، پس فردا، ماه بعد، دو ماه بعد، یا مدت های مدید بعدی بیخیال و پشیمان بشوم. مهم نیست. مهم این است که به قول سیمیا، خواستنِ چیزی، گود برداری روح است. حتما باید جایش را پر کنی تا به چشم نیاید. و من برای پر کردن تمام ناکامی هایم، چنین چیز دور و احمقانه ای را می خواهم. در حقیقت چنین چیزی حکم سیمان را دارد. محکم، نفوذناپذیر، سخت و دور، غیر قابل برگشت. از منِ کمال‌گرا بعید بوده که به ناکامی هایم جلوی آدم ها اعتراف کنم ولی خب این چند وقت این کار را کرده ام و حال هم از آنها می نویسم. به هر حال. دتس ایت.

  • ۹۹/۰۸/۲۷
  • سایه

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">