ولی خب.
جمعه, ۲۵ مهر ۱۳۹۹، ۰۲:۵۶ ق.ظ
من انقدر جلو آمده ام که تقریبا راه جدیدی رو به رویم نمی بینم. من خیلی از مرز ها را رد کرده ام. من خیلی از قبح ها را شکسته ام. من خیلی ادب را زیر پایم له کرده ام. خیلی صبرم را کشته ام که حال می توانم تمام خشمم را از عمق معده ام بکشم بیرون و بیندازم جلوی آدم ها. من می توانم زندگیم را پای انتقام و لج بازی های بچگانه تلف کنم! نه که بخواهم ولی می توانم! اگر کسی به من می گفت که روزی این کار ها را خواهم کرد و این حرف ها را خواهم زد و این اتفاق ها برایم میفتد، با پشت دست می زدم در دهانش که این چه حرف هایی ست که می زنی! ولی خب.
- ۹۹/۰۷/۲۵