دردسر های صغیر
دوشنبه, ۵ خرداد ۱۳۹۹، ۰۴:۱۲ ب.ظ
من مدت هاست دیگر از کسی که هستم خجالت نمی کشم. من دیگر وقتی می پرسد: «اگر امتحان مهمت را گند زده باشی و در راه باران شدید گرفته باشد و خیس شده باشی و دیر خانه برسی و همسر فرضی ات لوبیا پلویی که خیلی دوستش داشتی را سوزانده باشد و هیچ چیز دیگری در خانه نباشد که بخورید؛ چه می کنی؟» خجالت نمی کشم و می گویم : «گریه می کنم.»
- ۹۹/۰۳/۰۵