پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

این وبلاگ، ادامه ی چهارسال نوشتن در وبلاگ ایهام است. شهریور 94 اولین نوشته را منتشر کرده ام و حال 7 سال از آن روز ها می گذرد.
•اینجا خبر خاصی نیست. برای دنبال شدن، دنبال نفرمایید.

بی زحمت، هر که رود خانه ی خود!

دوشنبه, ۱۴ مهر ۱۳۹۹، ۰۹:۵۶ ب.ظ

بار ها خودم را مجبور کردم بروم کلی نظریه و ایسم و تئوری های فلان جامعه شناس را بخوانم. چه زمانی که دبیرستانی بودم و از محیط صرفا ریاضی مدرسه ام، به محیط صرفا علوم انسانی و مفاهیم انتزاعی یک مدرسه دیگر منتقل شدم، چه زمانی که دانشجوی روانشناسی شدم و بحث های آقای کاف و عین و ز را می دیدم و می گفتم من هم باید همه ی این مفاهیم انتزاعی را یاد بگیرم! امشب که بحث ها و دعواهای گروه آسیب شناسی اجتماعی را من باب نسبی بودن نُرم و هنجار و فلان، می دیدم و همزمان برای برادرم یکسری مفاهیم ریاضی را توضیح می دادم، به خودم گفتم اصلا چرا باید خودم را عذاب بدهم! من واقعا جامعه شناسی را دوست ندارم! واقعا فلسفه را نمی خواهم! از ایسم ها و بحث های واااقعا بی پایان مبانی نظری بیزارم! وقتی دوستشان ندارم، اصلا چرااااااا سراغشان بروم؟ مگر بدون دانستن نظرات دورکیم و نقد و تحلیل نسبی انگاری و بررسی امکان مجرم بودن فاشیست ها، نمی توان زندگی کرد؟ من دلم سر و کله زدن با معادلات و اعداد و ایکس و ایگرگ و زد می خواهد نه بحث های بی سر و ته!

  • ۹۹/۰۷/۱۴
  • سایه

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">