پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

این وبلاگ، ادامه ی چهارسال نوشتن در وبلاگ ایهام است. شهریور 94 اولین نوشته را منتشر کرده ام و حال 7 سال از آن روز ها می گذرد.
•اینجا خبر خاصی نیست. برای دنبال شدن، دنبال نفرمایید.

روز دوازدهم، خاطرات یونی محاله یادم بره.

دوشنبه, ۲۴ شهریور ۱۳۹۹، ۱۱:۴۰ ب.ظ

روز دوازدهم.

دلم کمی و فقط کمی دانشگاه می خواهد. روی چمن های محوطه نشستن، توی نماز خانه اسپای فال بازی کردن، حتی غذاهای سلف! کل کل با اسماعیلی سر اینکه چرا به جای کوکو سیب‌زمینی، خورشت کرفس رزرو کرده ایم، سر کلاس خوابیدن های رفیق، لابریت رفتن ها، با سرویس تا پردیس مرکزی رفتن، بوفه ی پردیس علوم، کلاس های بزرگ دانشکده فنی. خلاصه دلم کمی از اینها می خواهد ولی هنوز از تعطیلی ها کامل هم سیر نشده ام :)

  • ۹۹/۰۶/۲۴
  • سایه

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">