پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

این وبلاگ، ادامه ی چهارسال نوشتن در وبلاگ ایهام است. شهریور 94 اولین نوشته را منتشر کرده ام و حال 7 سال از آن روز ها می گذرد.
•اینجا خبر خاصی نیست. برای دنبال شدن، دنبال نفرمایید.

روز هشتم، نویسنده ای کوچک.

پنجشنبه, ۲۰ شهریور ۱۳۹۹، ۰۹:۰۳ ب.ظ

روز هشتم.

حس می کنم باید یک دکتر تغذیه ای چیزی بروم. وضعیت اشتهایم دوباره دارد به حالت قبل بر می گردد و دماغم را بگیری جانم در می آید. مثل روز عاشورا که برای خودم ناشتا رفته ام بیرون و یک ساعت زیر آفتاب ایستاده ام و بعد حالم بد می شود و زنگ می زنم یکی از اعضای خانواده بیاید مرا با کاردک جمع کند و ببرد خانه. حقیقتا لاغری آسان تر است. قبل تر ها اصلا این چیزها برایم مهم نبود و خب البته قبل تر ها انقدر هم کمبود وزن نداشتم! اما از شروع دوران کرونا و فروردین و اردیبهشت و ماه های بعدش، هر کدام به گونه ای گذشت که ذره ذره کوچک تر شدم. و یکهو به خودم آمدم که دَمممممن گرل! وات د هل آره یو دویینگ تو یور سلف؟ شاید اصلا باید در روزنامه ها آگهی بدهم. بگویم هفت هشت کیلو لاغری معاوضه با هفت هشت کیلو چربی و عضله. تضمینی ِ تضمینی!

  • ۹۹/۰۶/۲۰
  • سایه

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">