تهی
چهارشنبه, ۵ شهریور ۱۳۹۹، ۰۵:۰۳ ق.ظ
شده ام مثل یک قوطی کنسرو تو خالی. خالی خالی. چیزی درون من نیست. باید بگویم «قوطی تو خالی» عبارت دقیقی ست. مثل اینکه این جسم، حفاظ فلزی دورم باشد و من از درون تهی ام. و این اتفاق، داستان یک شب و دو شب نیست. من راه طولانی ای طی کرده ام تا به این نقطه رسیده ام. به نقطه ای که در درونم، نه علاقه ای و نه تنفری و نه باوری و نه علامت سوالی و نه هیجانی و نه غمی و نه شادی ای و نه گریه و بغضی و نه خنده و شوقی و نه هدفی و نه بی هدفی ای پیدا نمی کنم. نقطه صفر مطلق. و خب، از درون یک تهی، مگر چه می تواند بجوشد؟ جز کلمات و پست های پوچ تو خالی. نوشتن را در درونم پیدا نمی کنم. ننوشتن را هم.
- ۹۹/۰۶/۰۵