پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

این وبلاگ، ادامه ی چهارسال نوشتن در وبلاگ ایهام است. شهریور 94 اولین نوشته را منتشر کرده ام و حال 7 سال از آن روز ها می گذرد.
•اینجا خبر خاصی نیست. برای دنبال شدن، دنبال نفرمایید.

چرا؟

جمعه, ۱۷ مرداد ۱۳۹۹، ۰۴:۰۸ ق.ظ
برای جلسه اول کلاس روانشناسی، در به در دنبال یک خلاصه خیلی خیلی ساده از معرفت شناسی و ابزار های کسب شناخت بودم که به درد بچه ها بخورد. نه در کتاب های روش تحقیق دلاور چیز درست درمانی پیدا کردم، نه در سرچ های فارسی و انگلیسی. البته مطلب زیاد بود ولی ساده نبود و به درد من نمی‌خورد. آخر با رفیق یک دور چیز هایی که می‌دانستیم را به زبان ساده گفتیم و خلاص. دیروز داشتم وویس های کلاس عملی روانشناسی تجربی را گوش می دادم، دیدم حاتمی یک راست رفت سر همین موضوع و شروع کرد به گفتن یک خلاصه ساده. در نهایت گفتمش آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟
همینطوری ست که خیلی چیز ها و اتفاقات و خیلی آدم ها بلاخره می آیند. ولی نه آن موقع که ما میخواهیم. و خب، بی وفایان! آن موقع که ما افتاده ایم از پا چرا؟

پی.اس: بزرگوار کامنت گذار ناشناس، [اگر لحنتان خنده دار بود] واقعا خنده ام گرفت و بامزه بود :) خداوند بامزگی‌تان را حفظ کناد. پاسختان جواب جدا می طلبد و کلمات جدایی. 
  • ۹۹/۰۵/۱۷
  • سایه

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">