پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

این وبلاگ، ادامه ی چهارسال نوشتن در وبلاگ ایهام است. شهریور 94 اولین نوشته را منتشر کرده ام و حال 7 سال از آن روز ها می گذرد.
•اینجا خبر خاصی نیست. برای دنبال شدن، دنبال نفرمایید.

چون من خودم دانش آموز خوب آلودی بودم، متاسفانه دانش آموزان خواب آلود دیگر نمی توانند مرا بپیچانند. یک بار روز های اردو مطالعاتی عید، صبح زود آمدم مدرسه و تا ۲ ساعت بعد پشت قفسه های کتابخانه یک مَت ورزشی پهن کردم و خوابیدم. بعد که بیدار شدم، از پنجره ی کتابخانه که به حیاط باز می شد رفتم بیرون. روسری و چادرم را سر کردم کیفم را روی دوشم انداختم و دوباره از در ساختمان آمدم تو. و ساعت ورود من ۸:۳۰ زده شد.

حالا الان تمام سوراخ سمبه های مدرسه را می گردم و در مورد خواب یک پا پلیس فتا شده ام. البته اگر این وسط دانش آموزی جا ماند و توانست من را بپیچاند، نوش جانش. خوب بخوابد.

  • ۹۹/۰۴/۳۰
  • سایه

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">