پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

این وبلاگ، ادامه ی چهارسال نوشتن در وبلاگ ایهام است. شهریور 94 اولین نوشته را منتشر کرده ام و حال 7 سال از آن روز ها می گذرد.
•اینجا خبر خاصی نیست. برای دنبال شدن، دنبال نفرمایید.

الحمدلله علی کل حال

چهارشنبه, ۱۱ تیر ۱۳۹۹، ۱۲:۱۳ ب.ظ
دور فاطمه سادات را هاله ای نور فرا گرفته و من دختری به آزادگی و با ایمانی و آرامش او کم دیده ام. با رفتن دایی، او بود که دیروز ساعت ها کنار پیکر دفن شده اش ماند و تنهایش نگذاشت. دعاهایش را کرد و نماز هایش را کنار مزار پدرش خواند، برگشت خانه و بدون اینکه بی قراری کند آرام و با لبخند شکرگزارانه اش با بقیه حرف زد و بعد، رفت روی تخت تک نفره ی پدرش دراز کشید، چشمانش را به کپسول های اکسیژن خالی شده دوخت و آرام اشک ریخت.
* اگر فاتحه ای قرائت بفرمایید، بسیار لطف می کنید.
  • ۹۹/۰۴/۱۱
  • سایه

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">