خیلی دور خیلی نزدیک
دوشنبه, ۹ تیر ۱۳۹۹، ۱۲:۴۰ ب.ظ
دیروز به یک وبلاگ برخوردم که برایتان نامه می نوشت. نه از این نامه های کلیشه ای، از نامه هایی که دقیقا دست میگذاشت روی احساساتم و مرا یاد حرف های خودم به شما مینداخت. می خواستم کامنت بگذارم ولی تمام کامنت هایش بسته بود. قبل تر ها چقدر شما را نزدیک تر می دیدم، چقدر حرف می زدم، چقدر می خندیدم و گریه می کردم و برایتان می گفتم و گاهی هم از غر می زدم. از آن روز های پر ستاره فقط هاله ی نوری مانده. شاید باید نامه نوشتن را دوباره از سر گیرم... نامه ای به صاحب زمین و زمان و هر چه که هست ...
- ۹۹/۰۴/۰۹