پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

این وبلاگ، ادامه ی چهارسال نوشتن در وبلاگ ایهام است. شهریور 94 اولین نوشته را منتشر کرده ام و حال 7 سال از آن روز ها می گذرد.
•اینجا خبر خاصی نیست. برای دنبال شدن، دنبال نفرمایید.

Talk to me!

شنبه, ۷ تیر ۱۳۹۹، ۱۲:۵۹ ب.ظ
در کتاب انگیزش و هیجان فصل ۱۳، یک بخش هست که درباره ی تقسیم اجتماعی هیجان صحبت می کند. درباره ی اینکه من به عنوان گوینده تقاضا می کنم و شنونده حمایت، تسلی و همدلی تامین می‌کند. و در حالت بهترش، شنونده باعث می شود من دوباره خودم را بازیابی کنم، به زندگی‌ام معنا ببخشم و اینجاست که ارتباط شروع می شود. و در ادامه می گوید که در همین مواقع تقسیم هیجان‌ هاست که ما روابط دوستی و زناشویی را تشکیل می دهیم.
داشتم فکر می کردم که اگر حرف نزنیم و نگوییم و گاهی شنونده نباشیم، کدام رابطه ی فرزند - مادری شکل میگیرد؟ کدام دوستی پابرجا می ماند؟ کدام محبت عمیق تر می شود؟ و اصلا چه کسی زنده می ماند؟
  • ۹۹/۰۴/۰۷
  • سایه

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">