پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

این وبلاگ، ادامه ی چهارسال نوشتن در وبلاگ ایهام است. شهریور 94 اولین نوشته را منتشر کرده ام و حال 7 سال از آن روز ها می گذرد.
•اینجا خبر خاصی نیست. برای دنبال شدن، دنبال نفرمایید.

خانم سایه، یک سال آخری

سه شنبه, ۶ ارديبهشت ۱۴۰۱، ۰۷:۳۵ ق.ظ
امروز بعد از سه سال، افطاری دانشکده است. دفعه‌ی قبل به عنوان سال اولی سر سفره پهن شده در لابی دانشکده نشستم و امروز، به عنوان یک سال آخری. از دیدن آدم ها بعد از این همه مدت خوشحال و هیجان زده ام. از دیدن چهار فاطمه، از جنب و جوشی که حضور دانشجو ها ایجاد می کرد، از دیدن دانش آموز های سابقم که الان دانشجو شده اند. دوران کارشناسی تقریباً نفس های آخرش را می کشد ولی انکار هنوز از نشستن دور چمن های دانشکده با فاطمه ها و اسپای فال بازی کردن سیر نشده ام. هنوز دلم می خواهد در صف سلف بایستم و کوکو سیب‌زمینی ها و آبگوشت سلف را بخورم. امروز شاید واقعا آخرین حضور رسمی من به عنوان دانشجوی آن دانشگاه باشد. اوه دختر تایم فلایز.
  • ۰۱/۰۲/۰۶
  • سایه

نظرات (۱)

  • صابر اکبری خضری
  • مبارکه!
    اسپای فال چی چی هست؟

    پاسخ:
    سلامت باشید:)
    همون جاسوس خودمون، مال ما برنامه ش اسمش اسپای فال بود
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">