پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

این وبلاگ، ادامه ی چهارسال نوشتن در وبلاگ ایهام است. شهریور 94 اولین نوشته را منتشر کرده ام و حال 7 سال از آن روز ها می گذرد.
•اینجا خبر خاصی نیست. برای دنبال شدن، دنبال نفرمایید.

مادرانگی

سه شنبه, ۶ ارديبهشت ۱۴۰۱، ۰۷:۲۸ ق.ظ

او خیلی مهربان است. خیلی خیلی خیلی مهربان. آنقدر که در لبخندش محبت و مهر را می توان دید. آنقدر که در آغوشش می توان امنیت داشت، آنقدر که هنگام جدایی از تو می توان بغض کرد و گریست. آه چطور این حجم از محبت درون یک نفر جا شده؟ چطور قلبی به این بزرگی و دلی به این دریایی دارد؟ راستش چنان شاگردی در محضر استاد، دارم سعی می کنم با نگاه کردن به او مهر ورزیدن را بیشتر و بیشتر یاد بگیرم. آیا من هم روزی چنین دل بزرگی خواهم داشت؟

  • ۰۱/۰۲/۰۶
  • سایه

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">