پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

این وبلاگ، ادامه ی چهارسال نوشتن در وبلاگ ایهام است. شهریور 94 اولین نوشته را منتشر کرده ام و حال 7 سال از آن روز ها می گذرد.
•اینجا خبر خاصی نیست. برای دنبال شدن، دنبال نفرمایید.

۱۶۵۸

پنجشنبه, ۲۸ بهمن ۱۴۰۰، ۱۱:۱۰ ب.ظ

امروز و البته روز های پیشین مقادیری روانشناسی فیزیولوژیک خواندم. امشب موقع شام داشتم فکر می کردم پس کی هسته های شکمی میانی هیپوتالاموس‌م ‌ می خواهد فرمان سیری را بدهد؟ :) بعدازظهر هم داشتم فکر می کردم کاش می توانستم ماکتی از مغز انسان داشته باشم و همه آموخته هایم را روی آن مستقیم ببینم. یا مثلاً یک فیلم از درون مغز که در حالت های مختلف کدام تکه فعال می شود و کدام مسیر ها به راه می‌افتند. وقتی هم که درد داشتم به این فکر کردم اگر الان اوپیوئید های درون زادم ترشح نمی شدند، چه میزان از درد را تجربه می کردم؟ روانشناسی فیزیولوژیک خیلی جالب است. البته منظورم این نیست که حالات روانشناختی را به دلایل فیزیولوژیک تقلیل بدهیم ولی مکانیزم بدن انسان در مورد خلق و خو و انگیزش و هیجان و چیز های دیگر حقیقتا خیلی جالب است! نه؟

  • ۰۰/۱۱/۲۸
  • سایه

نظرات (۲)

  • صابر اکبری خضری
  • حقیقتا جالبه!

    کلا ارتباط بین چیزهای جسمانی و چیزهای روانی و چیزهای روحی خیلی جالبه! 

    پاسخ:
    واقعا خیلی!

    این فیلمی که میگی باید باشه ها؟  یه سرچ بزن :) 

    پاسخ:
    به فکر خودمم رسید سرچ بزنم ولی انقدر به فکر تشریح مغز بودم گفتم نه اونطوری مزه نمیده :)))
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">