حسرت دلخواه من
پنجشنبه, ۲۹ خرداد ۱۳۹۹، ۰۸:۰۹ ب.ظ
اما باید خودمان را آماده کنیم که به چیز هایی که خیلی می خواهیم نرسیم! جزء از کل [آن کتاب زیبا و عمیق] اینطوری شروع می شود: «اگر کائنات تصمیم بگیرد درسی دردناک به ما انسانها بدهد، که البته این درس هم به هیچ درد زندگی آیندهمان نخورد، مثل روز روشن است که ورزشکار باید پایش را از دست بدهد، فیلسوف عقلش، نقاش چشمش، آهنگساز گوشش و آشپز زبانش را. درس من؟ من آزادیام را از دست دادم و اسیر زندانی عجیب شدم.. »
جای کائنات بگذارید "خدا" و جای درسی دردناک بدهد بگذارید "مدام بنده ی نیازمند بودنمان را یادآوری کند" و بعد می شود یک پاراگراف واقعا درست ...
- ۹۹/۰۳/۲۹