پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

این وبلاگ، ادامه ی چهارسال نوشتن در وبلاگ ایهام است. شهریور 94 اولین نوشته را منتشر کرده ام و حال 7 سال از آن روز ها می گذرد.
•اینجا خبر خاصی نیست. برای دنبال شدن، دنبال نفرمایید.

تکمله پست قبلی

دوشنبه, ۱۰ آبان ۱۴۰۰، ۱۱:۴۳ ب.ظ
تبصره پست قبل اینکه بعضی موقع ها که دارم دعا می‌کنم و خواسته هایم را می‌گویم، یکهو آن وسط یواشکی به خدا می‌گویم: "ولی خدایا اگه خیر نیست، به حرفام گوش نده :) هر کاری خودت دوست داشتی بکن!" و بعد دوباره بازگو کردن خواسته هایم را از سر می‌گیرم. نمی‌دانم دقیقا دارم چه کسی را خر فرض می‌کنم، خودم را یا خدا را :) انگار که خدا نشسته منتظر یک دختر کوچک 21 ساله و هر چه او بگوید اطاعت می‌کند و می‌گوید چشم عباس آقا! امر دیگه؟ :) در هر صورت به قول برادرم امیدوارم خدا خیر شما را در خواسته هایتان قرار دهد که مجبور نباشید از این دعاها وسط مناحات هایتان بچسبانید! ان شاء الله!
  • ۰۰/۰۸/۱۰
  • سایه

نظرات (۱)

دعای ته پست خیلی خق :))))

پاسخ:
در حقتون مستجاب ایشالا :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">