پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

این وبلاگ، ادامه ی چهارسال نوشتن در وبلاگ ایهام است. شهریور 94 اولین نوشته را منتشر کرده ام و حال 7 سال از آن روز ها می گذرد.
•اینجا خبر خاصی نیست. برای دنبال شدن، دنبال نفرمایید.

سلطان محمود خر کیه.

چهارشنبه, ۲۱ مهر ۱۴۰۰، ۰۱:۱۴ ق.ظ

آن جور که می‌خواهی قدرت‌نمایی می‌کنی و من هم همیشه انگشت به دهان مانده‌ام که تو در عین حال که خدای ممکن شدن محال‌ها هستی، خدای فسخ عزائم نیز محسوب می‌شوی. در آخر آنچه که تو بخواهی می‌شود و به آن سمت که بخواهی دل‌ها را سوق می‌دهی.

این‌ها را امروز در حالی که در آشپزخانه‌ی مدرسه داشتم برای خودم آب می‌ریختم به زبانِ دلم آوردم. و موقع نماز تکرار کردم و گفتم من در نهایت همیشه تنها خواهم ماند و تنها کسی که - حتی با وجود عزیز ترین‌هایم - کنار من خواهد بود، تویی. زمان مرگم فقط تویی، در شب‌های تاریک فقط تویی، آن وقت‌ها که می‌ترسم فقط تویی. تویی و بی اغراق و بی تعارف و بی کلیشه، همه چیز در زندگیم از صفرررر تا صدددد دست توست.

  • ۰۰/۰۷/۲۱
  • سایه

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">