پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

این وبلاگ، ادامه ی چهارسال نوشتن در وبلاگ ایهام است. شهریور 94 اولین نوشته را منتشر کرده ام و حال 7 سال از آن روز ها می گذرد.
•اینجا خبر خاصی نیست. برای دنبال شدن، دنبال نفرمایید.

صبر، صبر، تا پیروزی!

دوشنبه, ۱۲ مهر ۱۴۰۰، ۰۱:۰۳ ق.ظ

چند روز پیش نوشتم اصلا نمی‌خواهم دوبل پارک کنم. شاید شما فکر کنید آن موقع پارک دوبل را یاد گرفته بودم و در آن ناموفق بودم. اما حقیقتش هیچ چیز از آن نمی‌دانستم! فقط از آن فرار می‌کردم. امروز تازه پارک دوبل را یاد گرفتم. هیچ هم سخت نبود. کلی هم مربی تشویقم کرد. یک پا راننده شده ام. دیگر خودم می‌دانم کلاج/کلاچ/کلاژ/آن کوفتی را کِی بگیرم، کی دنده عوض کنم، کی بروم ۳، کی پایم را بیاورم روی ترمز، کجا پارک، غیر مجاز است و این داستان‌ها.

می‌دانید، گاهی فکر می‌کنم باید حواسم باشد قرار نیست «اولین» بهترین باشد. قرار نیست در اولین جلسه‌ی پشت فرمان نشستن، یک پا راننده باشم! قرار نیست اولین غذایم خوشمزه ترینش باشد، قرار نیست اولین نوشته ام زیباترینش باشد، حتی مثلا قرار نیست اولین سال زندگی مشترک بهترینش باشد! [حتی یادم هست آقای دکتر می‌گفت محبت شما به همسرتان باید سال به سال بیشتر شود، نه که یکهو از تب و تاب بیفتد. هر چه بگذرد، شناخت کافی‌تر می‌شود و محبت بیشتر.] می‌دانید چه می‌گویم؟ نه که در جهت خوب بودن این تجربیات تلاش نکنیم ولی زمان گاها آموزگار خوبی‌ست! مثلا زمان به من یاد داد که چطور تییییز نپیچم توی خیابان و اول دور و اطرافم را نگاه کنم! یا مثلا زمان یاد داد که باید فرمان را هنگام دور تند تر بپیچانم! زمان به من یاد داد که در قرمه سبزی لوبیا چیتی نریزم و لوبیا قرمز استفاده کنم. زمان به من یاد داد در ارتباط با بچه ها چطور رفتار کنم! زمان به من تذکر داد که با بچه ها زیاد صمیمی نشوم و زیاد هم خودم را نگیرم. اولین سال کار کردنم در مدرسه، بهترین سال‌م نبود و از این بابت ناراحت نیستم. من یاد گرفتم و سازگار شدم.

من فهمیدم لزوما اشتباه در کاری/ چیزی یا به مسئله خوردن به معنای نفی آن نیست! لزوما اولین اشتباه در گرفتن کلاج/کلاچ/کلاژ/آن کوفتی به این معنا نبود که من کلا نمی‌توانم طریقه استفاده از آن را یاد بگیرم. آن کوکوسیب زمینی بدمزه به این معنا نبود که من نمی‌توانم آشپز خوبی باشم! اختلاف نظر با برادرم به این معنا نیست که رابطه‌ی ما کلا نابود شده! همین را می‌شود به همه چیز - زندگی تحصیلی، شغلی، مشترک - تعمیم داد و موثرتر با همه چیز برخورد کرد. و من این ها را یاد گرفته‌ام و باز هم دوره می‌کنم. حکما و حتما در زندگی و مسائل مختلف هم باید مثل رانندگی، تا جلسه‌ی هفتم-هشتم صبر کنم. همینطور کشکی کشکی و هول هولی که نمی‌شود عزیز من.

این پست رو نوشت شود به: نور دو چشمم، حاء نازنینم و میم صاد و میم هـ پسرکانم.

  • ۰۰/۰۷/۱۲
  • سایه

نظرات (۱)

  • شاگرد بنّا
  • من همیشه از خودم توقع دارم اولینم بهترینم باشه... و همیشه از این مساله در رنجم... چون اغلب این طور نیست...

    پاسخ:
    و اینطور هم نخواهد بود. این رو هم زمان به ما یاد میده اگر کمال گرایی به ما غلبه نکنه.
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">