به عزیز بزرگوارم.
رئوفِ مهربان بزرگوارِ هشتم من، سلام و ادب.
امروز حوالی غروب جملاتی در مورد شما به ذهنم آمد که آنها را جایی ننوشتم اما الان دلم خواست خطاب به خودتان آن جملات را تقدیم کنم. بعد از ظهر داشتم فکر میکردم که من هر آنچه داشتم را از شما گرفتم. من با مداد متبرک به حرم شما و با اردوی مشهد سال پیش دانشگاهی رتبه ی کنکورم را گرفتم، من قبولی دانشگاهم را از شما گرفتم، من در بدترین روز هایم پیش شما بودم و در آغوش شما آرام گرفتم. صحن های شما بیشتر از هر چیزی و هر جایی پناه من بودند. خادمین رواق دارالحجهی شما بیش از هر کسی شاهد گریه های من بودند. اصلا اجازهی اربعین رفتن مرا شما شهریور ۹۸ دادید! وگرنه من چطور میتوانستم بدون خانواده در کشوری دیگر ۱۰ روز سپری کنم؟ این شما و پدر و پسر بزرگوارتان بودید که فروردین ۹۶ در یکی از خطرناک ترین شب ها همراه من بودید و مرا به جایی امن رساندید! اینها گوشه ای بود از بزرگواری و بزرگی شما و اگر بخواهم دانه دانهی آنچه بر من لطف داشتید را بشمارم، واژه هایم به شماره میافتند و ته میکشند.
شما شاهدید که من بهترین لحظاتم را در حرم شما سپری کردم، شاهدید که هر دفعه می آمدم، مثل یک بچهی غرغرو حرف هایم را به شما میزدم و هنگام رفتن حس میکردم خاک بر سرم که نمیتوانم عین آدم زیارت کنم و همهش سر درددل را باز میکنم! شما شاهدید که هر بار موقع رفتن از شهر محل شهادت شما، با حسرت به خادم ها نگاه میکردم و میگفتم خوش به حالشان که میتوانند ساعت ها اینجا باشند. خوش به حالشان که با طمانینه در این صحن ها و رواق ها قدم میزنند و بلیطی برای برگشت منتظرشان نیست! بله، رئوف بزرگوار من، من هر آنچه داشتم را از شما گرفتم. من این روزها در میان مشغلهها - ی ذهنی و تحصیلی و چیز های دیگر - ، در برابر شما و خدای شما به غایت تسلیم ایستاده ام. امیدوارم از این ادعایم امتحان سختی گرفته نشود که نمیدانم چقدر خلوص قاطیش کرده ام اما سعی میکنم تسلیم باشم. من دوست دارم همانطور که داشته های قبلی ام را مدیون شما هستم، آنچه بر من جاری خواهد شد را نیز از دستان شما دریافت کنم. هر آنچه که میخواهد باشد. اگر از دستان شما جاری شود خیر خواهد بود و من چیزی جز خیر بواسطهی شما در زندگیم نمیخواهم. همین. واقعا همین. این همه ی چیزی ست که از شما طلب میکنم.
هشتمین نور خلقت! من نمیدانم در همهمهی هر روز و هر شب این همه زائر بهتر از من، این نامه های مجازی بی نام و نشان و بی تمبر و پستچی به دست شما میرسد یا نه، اما امیدوارم که برسد. حتی حاضرم بگویم ملائکه با پست پیشتاز یا هوایی به دستتان برسانند. بهترین محبوب من! دیدار ما ۷-۸ روز دیگر، روی همان فرشی که خرداد امسال نشستم! منتظرم باشید و این حجم از جسارت مرا ببخشید.
با عشق و احترام و محبت و قدردانی و شرمندگی فراوان،
دختر شما،
سایه.
- ۰۰/۰۷/۱۰
رفتین پیشاپیش التماس دعا :)))