پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

این وبلاگ، ادامه ی چهارسال نوشتن در وبلاگ ایهام است. شهریور 94 اولین نوشته را منتشر کرده ام و حال 7 سال از آن روز ها می گذرد.
•اینجا خبر خاصی نیست. برای دنبال شدن، دنبال نفرمایید.

ایده های سیاست‌گذاری جتماعی خانم سایه.

چهارشنبه, ۳۱ شهریور ۱۴۰۰، ۰۲:۱۷ ق.ظ

با تجربه‌ی شترسواری امشب، می‌توانم بگویم که این کلاچ/کلاج/کلاژ و ترمز و دنده و فلان و بیسار چیست واقعا؟ وقت آن نیست که به شترسواری برگردیم و فاصله محل کار و تحصیل تا خانه را با شتر طی کنیم؟ دیگر به گواهی نامه گرفتن و ۱۲ جلسه کلاس شهری مزخرف هم نیازی نیست! بوخودا که من راضیم.

پ.ن۱: محبوبم! اگر بدمینتون بلدید هم تشریف بیاورید. ساعت ۳ نصفه شب، اینجا کسی - جز مامان در حد ۵-۶ دقیقه - هم‌پای من نیست.

پ.ن۲: محبوبم زحمت نکشید، هم‌پا پیدا کردم.

  • ۰۰/۰۶/۳۱
  • سایه

نظرات (۳)

محبوب با پ.ن2 به فنا رفت...XDD

 

واییی یه عالمه شتر رو آسفالتا...

بعد مثل دوران قدیم از یه شهر به شهر دیگه بریم چند ماه طول میکشه XD

پاسخ:
ماشینا حذف شن، ولی هواپیما و قطار باقی بمونن :)))

محبوب یکم دیگه ناپیدا بمونه یحتمل وقتی بیاد حکم تیرشو صادر کردی:))) 

پاسخ:
هر چه از دوست رسد نیکوست :---)

منی که فقط تجربه‌ی خر سواری دارم و از اونهم سقوط کردم با این طرح مخالفت می‌کنم :/ 

:)))

 

محبوب دیگه دلش شکست حالا حالاها پیداش نشه فکر کنم

پاسخ:
نه شتر خیلی راحته، مثه اتومات می‌مونه
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">