پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

این وبلاگ، ادامه ی چهارسال نوشتن در وبلاگ ایهام است. شهریور 94 اولین نوشته را منتشر کرده ام و حال 7 سال از آن روز ها می گذرد.
•اینجا خبر خاصی نیست. برای دنبال شدن، دنبال نفرمایید.

مطربی آموزم یا هنوز زوده؟

سه شنبه, ۳۰ شهریور ۱۴۰۰، ۰۲:۵۷ ب.ظ

حالا که از برنامه ام عقب افتادم، شاید هم باید بگویم «صد سال اگر درس بخوانی، همه هیچ است»؟

پ.ن۱: البته که هدفی متعالی تر از هیچ یا همه بودن را باید برای درس خواندن متصور بود. من هم یکی برای خودم دست و پا کرده ام اما نمی‌دانم چرا نمی‌تواند ساعت ۸ مرا از خواب بیدار کند.

پ.ن۲: آدم های اطرافم فکر می‌کنند من خیلی آدم درس‌خوانی هستم. که سخت در اشتباهند. دوست عزیز و چهارفصلمان سپیدار را شاهد می‌گیرم. حتی در سال کنکور هم پشتیبانم می‌دانست که من آنقدر ها درس نمی‌خواندم.

پ.ن۳: دو مصرع از شعر این است :«صد سال اگر درس بخوانی همه هیچ است، رو مسخرگی پیشه کن و مطربی آموز!»

  • ۰۰/۰۶/۳۰
  • سایه

نظرات (۱)

  • صابر اکبری خضری
  • ادم ساعت ۸ صبح بلند بشه و درس بخونه؟!!! 

    حتی شوخیش هم زشته...

    پاسخ:
    اگه روز های دیگه نتونه بخونه و کار و کلاس و مسائل دیگه وقتش رو پر کرده باشه، مجبوره، مجبور. اما خب مجبور بودن هم ظاهراً مکفی نبوده ...
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">