پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

این وبلاگ، ادامه ی چهارسال نوشتن در وبلاگ ایهام است. شهریور 94 اولین نوشته را منتشر کرده ام و حال 7 سال از آن روز ها می گذرد.
•اینجا خبر خاصی نیست. برای دنبال شدن، دنبال نفرمایید.

صاحب کمد ۱۳۸

يكشنبه, ۲۸ شهریور ۱۴۰۰، ۰۵:۰۹ ب.ظ
این روز ها مثل بچه های دبستانی کوله ام را میندازم پشتم، کیف خوراکی هایم هم در دستم، خوش خوشان ۱۶ آذر را پیاده می‌روم. اگر کارت دانشجویی در آن یکی دستم نبود و کل ۱۶ آذر را هم محوطه دانشگاه نگرفته بود، جا داشت یک نفر از من بپرسد «عموجون مدرسه ها باز شده مگه؟»
پ.ن: چرا هنگام ورود به کتابخانه مرکزی کارت دانشجویی را چک نمی‌کنند؟ شاید من یک سوء استفاده گر باشم که بخواهم کتاب بدزدم یا الکی از خدمات کتابخانه استفاده کنم. کسی چه می‌داند؟
پ.ن۲: با اینکه دیر می‌روم کتابخانه [آنهم بخاطر ساعت خواب شب نامنظمم] ، اما تا آخرین نفس و تا آخرین لحظه - ساعت ۸ شب - می‌مانم و همراه با نگهبان از درش می‌روم بیرون.
پ.ن۳: یک کانال برای خودم زده ام اسمش را گذاشته ام «درس، درس، تا پیروزی!». هر روز گزارش میزان خواندنم را برای دنبال کننده هایم - یعنی آن یکی اکانت تلگرامم :) - می‌گذارم.
پ.ن۳: فکر می‌کنم به حدی از حضور رسیده باشم که بتوانم خود را صاحب کمد ۱۳۸ معرفی کنم.
  • ۰۰/۰۶/۲۸
  • سایه

نظرات (۵)

کتابخونه تهران میری؟

بازه؟

پاسخ:
کتابخونه دانشگاه آره. تا ۸ شب.

گریت 

پاسخ:
Noice [ now you know :)) ]

اگزکتو ;)

درود بر تو + خاک بر سر من:'' '' ') 

پاسخ:
دور از جون.

برخلاف اینکه نوشته اید اینجا خبر خاصی نیست، مطالبتون خوب و خواندنیه و برای هم سن و سالهای خودتون انرژی بخش و امید آفرینه.

البته منم از خوانندگان همیشگی و بی سر و صدای اینجا هستم.

 

موفق باشید.

پاسخ:
بزرگوارید و ممنون. نمی‌دونستم البته اینجا رو می‌خونید :) لطف شماست.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">