.
شنبه, ۲۷ شهریور ۱۴۰۰، ۰۱:۳۹ ق.ظ
«من» هر صفتی که داشته باشم، آدم های دیگر «تَر» اش را دارند. «تو» هر صفتی که داشته باشی، بهترش را میشود در آدم های دیگر یافت. اصلا چه چیز پیوند «من» و «تو» را محکم خواهد کرد؟ از ما - من و تو - بهتر که فراوان است! چه چیز کماکان چشم های پر از تحسین مرا به تو خواهد دوخت؟ چه چیز در بلندمدت قلب تو را نسبت به من به تپش در میآورد؟ اصلا چیزی باعث میشود پیوند بین آدم ها باقی بماند؟ شاید هیچ چیز. این تعبیری که از سیم وصل بین دو نفر و روح های در هم گره خورده و فلان و بیسار دارم یحتمل که الکیست. یحتمل نه، مطمئنم الکی ست. حس میکنم زندگی وحشی تر از این حرف هاست. اصلا حس نه، یقین دارم. حتما مثل یک گرگ وحشی کمین کرده و راستش من هر چقدر هم ادای قوی ها را دربیاورم، بچه خرگوشی لطیف بیش نیستم.
من ترسیده ام، مثل سگ. یا اصلا بهتر بگویم، مثل بچه خرگوشی که در بیشه با گرگی تنها مانده. من گیج شده ام، با این تعدد و تکثر امشب، بیشتر از همیشه.
پ.ن: در این نوشته «من» که منم. ولی «تو»، توی نوعی ست و مخاطبی ندارد.
- ۰۰/۰۶/۲۷
مطلبی که گفتید واقعا مهمه و جای تفکر و بحث داره. اولین چیزی که بعد خوندنش یادم اومد حدیث امام علی ع بود
مَنْ وادَّکُ لِأَمرٍ وَلّی عِنْدَ اِنقِطائِهِ
هر کسی که تو را برای چیزی دوست بدارد، به محض پایان یافتن آن از تو روی بر می گرداند.
ودُّ اَبْناءِ الدُّنیا یَنْقَطِعُ لِانقِطاعِ أَسبابه
دوستی فرزندان دنیا، با از بین رفتن اسباب آن از بین می رود.
کلا باب «مودت» کتاب غرر روایت های قابل تامل و دلنشینی داره